همان گونه كه هر يك از بيمارى هاى جسمى ، داروى متناسب و پادزهر خاص خود را مى طلبد و دقت پزشكان و تشخيص بيمارى و تجويز نوع داروى متناسب ، براى معالجه ى بيمار ضرورى است ، براى هر نوع گناهى كه موجب امراض روحى خاصى مى گردد ، توبه ى ويژه اى وجود دارد كه توبه كننده براى بهبودى روح خود باير بدان مبادرت ورزد. در بعضى از گناهان ، اقرار به گناه و پشيمانى از آن كافى است و در بعضى ، قضاى واجبات و يا اداى كفاره ها يا ديه لازم است و برخى ديگر ، به رياضت هاى نفسانى مانند روزه دارى در روزهاى تابستان و بيدارى در شب هاى بلند زمستان و تضرع و زارى فراوان نياز دارد ، زيرا ظلمت ها و آلودگى هاى فراوان نياز به پالايش بسيار دارد ، تا ناخالصى ها زدوده شده و چهره ى تابناك روح از پس تاريكى گناهان رخ بنمايد و آن چه از آثار اهل بيت عصمت عليهم السلام در اين باره استفاده مى شود ، اين است كه اگر جان آدمى آلوده باشد ، هرگز لايق همدمى فرشتگان در جهان برين نخواهد بود و اگر در اين دنيا پاكيزه نگردد، به عذاب برزخ مبتلا خواهد شد و اگر در برزخ نيز جبران نشود ، به دروزخ گرفتار خواهد شد تا سرانجام همه ى ناخالصى ها برطرف شود. بنابراين ، شايسته است كه در اين دنيا پيوسته در راه معالجه ى جان بكوشيم ، تا در عالم برزخ و قيامت آسوده باشيم .
انسان گناه كار ، بيمارى است كه خود از آن بى خبر است و درد را احساس نمى كند و چون نمى داند ، در علاج خود نيز نمى كوشد ؛ از اين رود ، در دستورهاى امامان دين عليهم السلام به لزوم توبه وجبران گناهان گذشته توصيه ى بسيار شده است .
تا كى مى صبوح و شكر خواب صبحدم
بيدار گرد هان ، كه نماند اعتبار عمر
سبحانك ، لا أيأس منك وقد فتحت لى باب التوبة اليك، بل أقول مقال العبد الذليل الظالم لنفسه المستخف بحرمة ربه ؛
خدايا تو منزهى و من از تو نوميد نيستم ؛ زيرا در توبه را به رويم گشوده اى ، بلكه چونان بنده ى خوار و بر خود ستم كرده و حرمت خداى خود پاس نداشته ، با تو سخن مى گويم.
...........................................