اللغه: حسم: قطع.
كفيل: ضامن.
عده: وعد.
اعراب: قاطعا مفعول ثانى جعل.
يعنى: بگردان تو چيزى را كه بيان نمودى به او آن وعده ى تو در وحى تو و تابع نمودى وعده ى خود را به قسم خود در كتاب خود قاطع زحمت و مشقت ما به رزق آن چنانى كه ضامن شدى او را.
اللغه: ابر به معنى او فى و امضاء.
يعنى: پس گفتى و فرموده ى تو حق است و قسم ياد نمودى و قسم تو راست و پايدار است كه در آسمان رزق شما است و آنچه شما وعده داده شديد پس فرموديد قسم به خداى آسمان و زمين كه اين مطلب حق است مثل آنچه شما تكلم مى كنيد.
تنبيهات: اول در آيه ى شريفه خدا فرموده رزق شما از آسمان است، و هر چيزى كه وعده داده شده ايد از ثواب و عقاب اما رزق اسباب او باران است و او از آسمان است آيه حاجت به حذف دارد يعنى سبب رزقكم اما بهشت او فوق آسمانها است و سقف او عرش خدا است يعنى فلك هشتم كه عبارت از كرسى است.
و اما جهنم در بعضى از اخبار وارد است كه او در تحت طبقات زمين است و آبهاى گرم كه از زمين جوشد از حميم او است لكن در بعضى از اخبار وارد است كه او در آسمان است و سيد در شرح مى فرمايد منافات ندارد و مى شود تعدد
اللغه: ابر به معنى او فى و امضاء.
يعنى: پس گفتى و فرموده ى تو حق است و قسم ياد نمودى و قسم تو راست و پايدار است كه در آسمان رزق شما است و آنچه شما وعده داده شديد پس فرموديد قسم به خداى آسمان و زمين كه اين مطلب حق است مثل آنچه شما تكلم مى كنيد.
تنبيهات: اول در آيه ى شريفه خدا فرموده رزق شما از آسمان است، و هر چيزى كه وعده داده شده ايد از ثواب و عقاب اما رزق اسباب او باران است و او از آسمان است آيه حاجت به حذف دارد يعنى سبب رزقكم اما بهشت او فوق آسمانها است و سقف او عرش خدا است يعنى فلك هشتم كه عبارت از كرسى است.
و اما جهنم در بعضى از اخبار وارد است كه او در تحت طبقات زمين است و آبهاى گرم كه از زمين جوشد از حميم او است لكن در بعضى از اخبار وارد است كه او در آسمان است و سيد در شرح مى فرمايد منافات ندارد و مى شود تعدد
نيران شود مثل تعدد بهشت.
دوم- بدانكه قسم ياد نمودن خدا در اين آيه دلالت دارد بر غضب او چنانكه گفته شده است كه بعد از اينكه اين آيه نازل شد گفتند ملائكه كه: پسران آدم هلاك شدند غضب آوردند خدا را تا اينكه قسم ياد نمود.
از اصمعى نقل شد كه از جانب بصره بيرون آمدم اعرابى به جانب من آمد گفت: كيستى؟
گفتم: از پيران
اصمعى مى گويد: گفت: از كجا مى آئى؟
گفتم: از مكانى كه تلاوت كتاب الله مى نمايند.
گفت: از براى من تلاوت نما، پس من سوره ى و الذاريات تلاوت نمودم تا اين آيه كه و فى السماء....
گفت: كفايت نمود تو را پس برخاست و ناقه ى خود را نحر نمود و تقسيم به مردم نمود و توجه به سيف و كمان خود نموده و شكست و رفت و در زمانى كه من با رشيد حج مى نمودم شروع نمودم در طواف ديدم كسى را آواز مى نمايد به صوت ضعيف توجه به او نمودم ديدم همان اعرابى است بدن كاهيده و روى او زرد پس سلام بر من نمود و از من طلب كرد كه سوره ى را براى او تلاوت نمايم چون رسيدم به آيه ى و فى السماء صيحه زد و گفت يافتم چيزى را كه خدا وعده نمود حق آيا غير اين فقرات چيزى هست پس قرائت نمودم فو رب السماء....
پس صيحه زد و گفت سبحان الله كه بود كه خداى جليل را به غضب در آورد تا قسم ياد نمود و تصديق قول او نمود سه دفعه اين مطلب را ذكر كرد و روح از بدن او مفارقت نمود.
نيران شود مثل تعدد بهشت.
..............................