اللغه: ملك: پادشاهى.
متابد از تابد به معنى بقاء هميشه. مى شود اسم فاعل و مى شود اسم مفعول باشد و مى شود اسم مكان و على اى حال مجرور است تا صفت ملك باشد، يا منصوب باشد صفت منادى،
ممتنع: يعنى به تنهائى غلبه كننده است.
جنود: جمع جند لشگر.
اللغه: ملك: پادشاهى.
متابد از تابد به معنى بقاء هميشه. مى شود اسم فاعل و مى شود اسم مفعول باشد و مى شود اسم مكان و على اى حال مجرور است تا صفت ملك باشد، يا منصوب باشد صفت منادى،
ممتنع: يعنى به تنهائى غلبه كننده است.
جنود: جمع جند لشگر.
اعوان: جمع عون مددكار.
اعوام: جمع عام به معنى سال.
دهور: جمع دهر روزگار فقوله على مزالدهور
بعضى على را به معنى من گرفته اند گمانم آن است كه به حسب سوق انسب است كه به معنى استعلاء باشد.
يعنى: بار خدايا اى صاحب پادشاهى باقى هميشه و سلطنت غالب بى لشگر و عزت باقى مانده برگذشتن روزگار و سالهاى رفته و زمان و روزهاى گذشته ى رفته.
اعوان: جمع عون مددكار.
اعوام: جمع عام به معنى سال.
دهور: جمع دهر روزگار فقوله على مزالدهور
بعضى على را به معنى من گرفته اند گمانم آن است كه به حسب سوق انسب است كه به معنى استعلاء باشد.
يعنى: بار خدايا اى صاحب پادشاهى باقى هميشه و سلطنت غالب بى لشگر و عزت باقى مانده برگذشتن روزگار و سالهاى رفته و زمان و روزهاى گذشته ى رفته.
.....................