وجوب: در لغت به معنى لزوم و ثبوتست.
استيجاب: استحقاق داشتن.
عافيت: زايل شدن مرض و درد.
يعنى: بار خدايا رحمت بفرست بر محمد و آل او و ببخش مرا آنچه كه واجب است بر من از براى تو و عافيت ده مرا از آنچه سزاوار شده ام او را از تو، بدان كه خداى عزوجل مر بندگانى را كه توانى و تقصير در حق او نمودند و مراعات تعظيم و تكريم او ننمودند مى تواند مواخذه و عقاب نمايد و او را در معرض عقوبت در آورد و او را مبتلا به امراض و اسقام نمايد، پس تواند بنده ى گناه كار و روز تباه كه از خداى مهربان بخشش طلب نمايد و محو آنچه از قبل اوست كه استحقاق آن دارد.
اسائه: بدكار و روزگار تباه، اهل اسائت كسانى هستند كه عمل بدى كنند و ترس ايشان از عقوبت خداى ايشان كه بدترين عقوبات است، كه عقوبت آتش است يعنى پناه ده مرا از آنچه كه مى ترسند از آن بدكاران.
ملاء الرجل ملائه: اى غنى ملى ء مهموز اللام صيغه ى فعيل عبارت است از غنى مقتدر، فرق ما بين عفو و مغفرت آن است كه عفو اسقاط عذاب جسمى است و مغفرت اسقاط عذاب روحى است.
تجاوز: در گذشتن و او اعمست از عفو و مغفرت نكته ى تعبير به تجاوز از باب تفاعل آن است كه خداى عالم مطالبه نمايد از بنده ى معصيت كار به معصيت او و بنده ى گناهكار طلب كند از خداى خود به عفو و مغفرت او تا آنكه خود را نگهدارد از عقاب او پس از اينكه خدا او را آمرزيد پس مطالبه ى هر دو طرف ساقط شد پس صحيح است اطلاق تجاوز چنين ذكر نموده اند بعضى. يعنى: به درستى كه تو توانگرى به عفو اميد داشته شده مر آمرزش را مشهورى به درگذشتن.
.........................