ادعيه اى از معصومان عليهم السلام به ما رسيده كه قبل از هر چيز ، بيان كننده ى وضعيت روحى و موقعيت خود آن امامان همام و بازگو كننده ى درجه ى كمال و معرفت آنان است . بر اين پايه ، اين دعاها دو ره آورد براى ما دارد :
1. دعاها ، خداوند عظيمى را كه سازنده ى همه ى عالم و مدبر سراسر هستى است ، به ما معرفى مى كنند و به ما رهنمود مى دهند كه گشايش همه ى گره هاى بسته و كليد و رمز همه ى قفل هاى ناگشوده تنها نزد قادر مطلق و داناى كل است كه آفريننده ى عالم و آدم است ؛ بدين جهت ، امام سجاد عليه السلام عرضه مى دارد : بار الها ! اگر تو روى از من بگردانى ، به هيچ يك از اهداف و آمال خود نخواهم رسيد و گره اى از كار من گشوده نخواهد شد و اگر همه ى ماسوا نيز به يارى ام بشتابند ، دردى از من دوا نخواهد شد و هيچ گاه به گنجينه هاى مواهب تو دست رسى نخواهم داشت . آن گاه علت اين امر را بيان نموده و مى فرمايد : «فانى عبدك و فى قبضتك ، ناصيتى بيدك.» ؛ زيرا من بنده و در اختيار توام و اين تويى كه بر من و مقدرات من چيره هستى .
2. مسئله دوم ، عظمت و بلنداى مقام خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام است ؛ آنان كه احاطه ى قيومى خداوند سبحان را بر عوالم وجود ، ديده اند . قرآن درباره ى اهل معرفت مى فرمايد :
(ان فى خلق السموات و الأرض و اختلاف الليل و النهار لآيات لأولى الألباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات و الأرض ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار) ؛
در آفرينش آسمان ها و زمين براى خردمندان نشانه هايى است ؛ همانان كه خداى را ايستاده و نشسته و آن گاه كه بر پهلو خوابيده اند ، ياد مى كنند و در اسرار آفرينش آسمان ها و زمين انديشه مى كنند (و مى گويند:) پروردگارا ، چيزى را بيهوده نيافريده اى . تو پاك و منزهى ! پس ما را از عذاب آتش نگاه دار .
اصولا بزرگان معصوم عليهم السلام خود را حتى براى لحظه اى خارج از احاطه ى علمى و تدبيرى حضرت حق نمى بينند و همواره خويش را در حضور و محضر خداوند متعال مى يابند . از اين رو ، برد شعور ايشان تا اعماق هستى و ملكوت عالم امتداد و نفوذ دارد و دامنه ى كلامشان به پهنه ى گيتى است و ژرفاى سخنانشان به ميزان پيچيدگى ساختار هستى مى باشد و سخنان آن بزرگواران گويا قرآنى ديگر است كه از زمين به آسمان صعود مى كند ؛ از اين رو ، اگر انسان با آن رهبران معصوم ارتباط معنوى برقرار سازد و با آنان سنخيت روحانى يابد ، در همان حد به راز آفرينش آگاه خواهد شد و معناى حقيقى شفاعت هم همين است كه انسان بتواند در نظام تربيتى در كنار معصومان باشد و در حد گستره ى وجودى خود به واسطه ى آنان از خير وجود و درجات قرب بهره مند گردد و ظرفيت استعداد خود را از بار معرفت و مكرمت آنان اشباع نمايد ، زيرا نجات حقيقى و راستين از آتش جهنم با شفاعت معصومان ، پس از تحمل و پذيرش علم آنان است و همين است معناى جمله اى كه در زيارت جامعه به خدمت آن بزرگواران عرض مى كنيم : «محتمل لعلمكم.» ؛ يعنى علم شما را من بر جان خود وارد كرده و آن را تحمل مى كنم .
خداوندگارا ، توفيق معرفت مقام آنان و پيروى از دستورهايشان را به ما عطا كن و دل و جان ما را به واسطه ى آن منبع طهارت و تقوا ، پاك و بى آلايش نما .
لا أمر لى مع أمرك ، ماض فى حكمك ، عدل فى قضاؤك ، و لا قوة لى على الخروج من سلطانك ، و لا أستطيع مجاوزة قدرتك ، و لا أستميل هواك ، و لا أبلغ رضاك ، و لا أنال ما عندك الا بطاعتك ، و بفضل رحمتك .
خدايا ! با وجود اراده ى تو مرا اختيارى نيست و فقط فرمان تو بر من جارى است و تقدير تو براى من عادلانه است و هرگز از حيطه ى قدرتت ، راه خروجى براى من متصور نيست و هرگز از دايره ى مشيت نافذت برون رفتى نخواهم داشت و جلب نظر تو در وسع من نمى گنجد و به خشنودى تو نمى توانم رسيد و هرگز به نعيم جاودان نزد تو دست نخواهم يافت ، مگر با اطاعت از تو و برخوردارى از رحمت بى شائبه حضرتت.
...........................