بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه :
وظائف يك مسلمان :
عدل گستر باشيد.
خشم خود را فرو خوريد.
فتنه
- تــازه ها
- متن دعا
- فراز صحیفه
آمار بازدید
تبيين حقايق در قالب دعا
ممكن است توهم شود كه توجه حضرت سجاد عليه السلام در اين دعا تنها بدين مطلب معطوف بوده است كه مصونيت از شرور شياطين و اشرار را از خداوند سبحان درخواست نمايد ، ولى اين گونه نيست ، بلكه امام سجاد عليه السلام بسيارى از اسرار را به صورت دعا براى امت بيان فرموده است ، تا در روزگار مناسب اسرار سربسته را براى تشنگان معارف شرح دهند ، زيرا در زمان آن امام همام اندكند ، كسانى كه از انديشه اى ژرف و قوى برخوردار باشند و بتوانند پرسش هاى دقيق مطرح كنند ، اما از سويى وظيفه ى امام آن است كه حقايق را به امت بشناساند . بدين ترتيب ، حضرتش - چونان ساير معصومين عليهم السلام - بسيارى از حقايق ناب و ديرياب را با ظرافت قابل فهم براى اهل فن در لا به لاى عبارت هاى ادعيه و احاديث مطرح ساخته و براى نسل هاى بعد به وديعت نهاده است .آرى ، در عصر امام سجاد عليه السلام ، اولا افرادى كه پرسش هاى لطيف و دقيق براى شان مطرح باشد ، اندك بودند و ثانيا شرايط سياسى جامعه چنان سخت و پيچيده بود كه اگر كسانى هم توانايى طرح پرسش هاى عالمانه را داشتند ، چه بسا مصلحت را در مسكوت گذاردن آنها مى ديدند . اين دو عامل در كنار دنيازدگى و بى اشتهايى علمى توده ى غفلت زده ى عصر اموى و ترس و محافظه كارى عده اى از نخبگان ، همگى مانع از آن بود كه مردم گرداگرد آن حضرت را بگيرند و امور مبهم و سخت را يكى پس از ديگرى كشف كنند .
در چنين شرايطى حضرت دعا را قالب مناسبى براى طرح و به امانت گذاردن نكته هاى نغز علمى و معارفى تشخيص دادند و بسيارى از معارف بلند الهى را به صورت دعا بيان فرمودند ، كه اميد است نسل هاى روشن آينده به تقحيقات دامنه دار در راستاى ژرف كاوى معارف نهفته در ادعيه دست يازند و ذخاير عظيم و حكمت هاى ناب آنها را استخراج كنند .
آشنايى با راه هاى مقابله با شيطان
امام عليه السلام در اين دعا هشدار داده است كه حيله هاى شيطان آن چنان پيچيده است كه به سادگى قابل كشف نيست ؛ مثلا گاهى افراد را چنان حيرت زده مى كند كه بدى ها را به صورت فضيلت و نيكى فضيلت و نيكى جلوه مى دهد . خداوند سبحان در مورد كسانى كه به آخرت ايمان ندارند ، مى فرمايد :
(و يدع الانسان بالشر دعاءه بالخير) ؛
انسان - آن چنان كه از خدا خير مى طلبد - درخواست شر مى كند .
آرى ، گاه آدمى آن چنان مى دود ، تو گويى از پى خير و سعادت روان است و اين زمانى است كه امر بر او كاملا مشتبه شده است و در اثر القائات شيطان ، قدرت تشخيص را از دست داده است .
يكى از ترفندهاى پيچيده ى ابليس لعين اين است كه گاهى انسان را به خيرى دعوت مى كند ، ولى غرض نهايى او اين است كه وى را از خير بزرگ تر و مهم تر محروم گرداند يا به پى آمدهاى نامعقول ديگر گرفتار سازد .
از اين رو ، حضرت در اين فراز نكته ى مهمى را از ديدگاه حضرت حق درخواست فرموده است و آن آشنايى با راه هاى مقابله با شيطان است ؛ در نبرد بى پايان ميان انسان و شيطان ، آشنايى با نقاط آسيب پذير دشمن و چگونگى غافل گير ساختن و خلع سلاح كردن وى از اهميت حياتى برخوردار است كه مورد توجه و درخواست امام على بن الحسين عليهماالسلام قرار گرفته است .
چنان كه حضرتش متذكر غفلت هاى خواب آورى شده است كه انسان غفلت زده ى بيچاره را در آغوش دشمن مى افكند و به تعبيرى او را دست بسته تحويل اردوگاه دشمن مى دهد .
در پايان نيز از خداوندسبحان يارى و كمك خواسته است . بدون ترديد مى توان گفت كه هوس ها و هواهاى نفسانى و غفلت ها و سستى ها همگى توسط شياطين اغواگر در صدد بازدارى انسان از تكامل و قرب الى الله هستند ، صورت مى گيرد و اگر تلاش انسان با كمك خواهى و تضرع به درگاه حضرت احديت - جل جلاله - توأم نباشد ، سخت ترين و هولناك ترين پرتگاه در انتظار او خواهد بود .
اللهم و أشرب قلوبنا انكار عمله ، و الطف لنا فى نقض حيله ؛
خداوندا ! جان ما را از بى زارى جستن از كردار او سيراب گردان و به لطف خود ما را موفق كن كه حيله هاى او را باطل كنيم و نقشه هاى او را بر باد دهيم .
راه شناخت و مقابله با هواى نفس و وسوسه هاى شيطانى
سلسله قواى روحى انسان بسيار پيچيده است و شناخت ابعاد آن ، فرزانگى و دقت بسيارى مى طلبد؛ از اين رو، خودشناسى از دشوارترين شناخت ها به شمار مى آيد.
كسانى كه در ظاهر ، عاقل و اهل تدبير و داراى قوه ى تشخيص اند و خود را فردى حسابگر مى دانند و به ديگران خرده مى گيرند ، گاهى هواى نفس را با عقل خلط مى كنند و مسائل خرافى و غيرعقلانى را معقول مى شمارند و به امور پست و زشتى دل مى بندند كه به هيچ روى پسنديده نيست و در مقام توجيه اين رويكرد خفت بار عذرهاى بدتر از گناه مى آورند و بى زارى خود را از كسانى كه او را نهى مى كنند ، ابراز مى دارند .
بسيارى از علاقه ها و عشق هاى كاذب ، رفتارهاى نابخردانه به شمار مى روند كه گاه فرد ، سعادت خود را در گرو پى جويى آنها مى بيند ، غافل از آن كه در باطن ، شقاوت را براى وى به ارمغان مى آورند . گاهى هم انسان ها مقاصد كاملا خردمندانه و تعالى بخش را به دليل فريب ابليس و سختى راه ، نادرست و ناپسند مى پندارند .
پيدايش اين حالات انكارناپذير است و افرادى كه بتوانند هواى نفس را از مقتضاى خرد تشخيص دهند و الهام رحمانى را از وسوسه ى شيطانى باز شناسند ، بسيار نادرند . بر فرض كه فردى قدرت تشخيص داشته باشد ، باز هم در مقام عمل به معارضه ى هوا و هوس و كارشكنى هاى شيطان گرفتار مى شود و در اين كشاكش بر صراط مستقيم باقى ماندن و گوش هوش از هوا و هوس پالودن ، سخت طاقت فرسا است كه جز با مدد حضرت حق ميسور نيست . جنود عقل و سپاه جهل در وجود انسان صف آرايى مى كنند و شيطان سربازان خود را مى شوراند و در ميان جنود عقل شبهه مى افكند و تفرقه مى اندازد . اين جا است كه نورى فوق طبيعى بايد از انسان دستگيرى كند تا نلغزد ؛ چنان كه خداوند متعال مى فرمايد :
(الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور) ؛
خدا سرپرست مؤمنان است ؛ ايشان را از تاريكى ها به سوى روشنايى برمى كشد .
بايد توجه داشت كه بدون مدد گرفتن از وصى و مربى الهى ، خروج از تاريكى ها به سوى نور ميسور نيست . از اين رو ، خداوند متعال اولين فردى را كه در نظام بشرى آفريد ، يك پيامبر بود تا دومين فرد به هدايت او از تاريكى ها بيرون رود و راه روشن سعادت را پيش گيرد . پس از دريافت دستور نورانى وحى از مشكات نبوت هم بايد از خداوند متعال درخواست كرد كه اين كرامت را - كه مددى فوق عقل است - در فطرت و جان ما بيشتر كند تا از ميدان جهاد عقل با نفس سربلند بيرون آييم .
آرى ، اگر قوه ى عاقله ى آدمى تحت ولايت خدا قرار گيرد ، قهرا خداوند متعال با ولايت خود وى را از ظلمات هواپرستى خارج مى گرداند ، ولى اگر قوه ى مدبره ى انسان از اولياى شيطان باشد و از ولايت خدا خارج گردد ، آدمى در كارزار با شيطان و نفس شكست مى خورد و در تاريكى ها فرو مى رود .
خداوند سبحان مى فرمايد :
(و الذين كفروا أولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون) ؛
آنان كه كفر ورزيدند ، در سلطه و ولايت طاغوت اند ؛ آنان را از عالم نور به سوى وادى ظلمات مى كشانند . اينان جهنمى اند و جاودانه در آتش جهنم خواهند بود .
در واقع ، اينان مصداق سخن قرآن كريم اند كه فرمود :
(أفرأيت من اتخذ الهه هواه و أضله الله على علم) ؛
آيا آن كس را ديدى كه هواى نفس خويش را معبود خود ساخت و خداوند متعال او را با آگاهى (بر اين كه شايسته ى هدايت نيست) گمراه ساخت .
بر اين اساس ، امام سجاد عليه السلام به خدا پناه مى برد و از خدا يارى مى جويد ؛ همان گونه كه خداوند سبحان در قرآن دستور داده و مى فرمايد :
(و اما ينزغنك من الشيطان نزع فاستعذ بالله انه سميع عليم ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون) ؛
هرگاه وسوسه اى از شيطان به دل و جان تو رسيد ، به خدا پناه ببر كه او شنوا و آگاه است . كسانى كه تقوا پيشه اند ، آن گاه كه دچار وسوسه هاى شيطان مى شوند ، به ياد خدا مى افتند و ناگهان بينا مى شوند .
«شيطان طائف» شيطانى است كه به گرد قلب طواف مى كند تا انسان را از صراط مستقيم باز دارد ، ولى در صورت پناهندگى انسان به خدا عقب مى نشيند و آدمى با بينا شدن چشم دل ، به نجات و رستگارى دست مى يابد .
در ذيل اين آيه ى شريفه آمده است : «اين آيه در مورد كسى است كه عزم گناه كرده است ، ولى به حضرت حق توجه مى كند و خداوند تعالى او را نجات مى دهد.
اللهم صل على محمد و آله ، و حول سلطانه عنا ، و اقطع رجاءه منا ، و ادرأه عن الولوع بنا ؛
خداوندا ، بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و سلطه ى شيطان را از ما بازگير و اميد او را از ما قطع فرما و حرص او را بر اغوا و گمراهى ما دفع بنما.
..............................
دعاى آن حضرت عليه السلام هنگام سختى و دشوارى
از دعاهاى آن حضرت است به هنگام ختم قرآن
o خدايا، مرا بر ختم
و از دعاى امام عليه السلام بود هنگامى كه از شيطان ياد شد و از او
حديث كرد ما را سيد بزرگوار نجم الدين (گوينده «حدثنا») در اول سند نجم