اللغه: الوفور به معنى زيادتى صيغه ى فعول مصدر است مثل ركوع و سجود و نشور و در مقام از توفير هست نه مثل عدو واو عاطفه باشد.
لطف: به معنى مهربانى و در مقام مقرب به طاعت و مبعد از معصيت.
تصحيح: به معنى درست نمودن.
مقدمه: از اينكه انسان خود را در مقام بندگى حق ببيند چونكه اين نحو را در خود فاقد مى يابد و لذا سئوال از خداى خود كند كه اى خداى من نيت ناقص مرا تو زياد كن و عمل فاسدم را اصلاح كن و يقينم را افضل نما.
يعنى: اى خداى من زياد نما تو به سبب مهربانيت نيت مرا و درست نما تو به سبب عنايات و الطافت كه دارى يقين مرا، و قبول صلاح كن به قدرتت آن اعمال را كه فاسد شده است از من.
اللغه: كفايت عنايت و مباشرت.
اهتمام: جد و جهد در شى ء. استعمال: طلب عمل نمودن يعنى به كار بردن. استفراغ: خالى ساختن. فاصبح فواد ام موسى فارغا، اى خاليا. يعنى: اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل او و كفايت ده مرا امورى را كه مشغول سازد مرا سعى در آن امور و به كاردار مرا به چيزهائى كه سئوال مى نمائى مرا فردا يعنى در قيامت از آن و خالى نما اوقات مرا از براى جا آوردن آنچه مرا خلق نمودى براى آن يعنى در شب و روز غير از عبادت تو چيز ديگر به جاى نياورم.
..........................