استغاثه: طلب يارى نمودن، فزع: پناه بردن.
خيفه: مصدر است اصل او خوفه بود مثل جلسه و او را به جهت مناسبت كسره ى ما قبل قلب بيا كردند.
انتجاب: از نجب به معنى گريه نمودن.
يعنى: اى آن كسى كه به سبب مهربانى او يا به مهربانى او طلب يارى مى كنند گناهكاران، و اى كسى كه به سوى يادآورى احسانش پناه مى برند درماندگان و اى كسى كه از براى ترس از او جزع و گريه مى نمايند خطاكاران.
انس: سكون و اطمينان قلب است، وحشه: مقابل انس است كئيب و كآبه بدى حال و شكستگى را گويند. غريب و كئيب صفت هستند يا صفت مخصصه و يا موضحه اى اطمينان هر وحشت دارنده ى از وطن دور، و اى رفع كننده ى هر حزن دارنده ى بدحال.
مخذول: خوار و بى ياور، فريد و منفرد: تنها.
عضد: بازو لكن استعاره در يار و ناصر شده.
طريد: دور شده.
يعنى: اى دادرس هر خوار بى ياور، و اى ياور هر احتياجمند دور شده از مقصود.
وسعت: مقابل ضيق، گفته مى شود اين ظرف وسعت مظروف دارد.
يعنى: گنجايش او را دارد، پس معنى كلام امام (ع) چنين خواهد بود كه تو آن كسى هستى كه گنجايش دادى تو هر چيزى را از حيث رحمت و علم يعنى مهربانى و دانائى تو محيط است به هر شى ء و هر شى ء را علم و رحمت تو شامل است پس گنجايش ذات بارى تعالى هر چيزى را به حسب آن دو صفت است نه به حسب ذات پس اسناد وسعت به ذات بارى تعالى هر چيزى را بحسب آن دو صفت است نه بحسب ذات پس اسناد وسعت به ذات بارى اسنادى است به طريق مجاز نظير انبت الربيع البقله از اين جهت است كه تميز از براى رفع ابهام آورده است به قول خود رحمه و علما پس شبهه بر اينكه لازم اين عبارت و اسناد آن است كه خداى تعالى در مكان واقع شود با اين كه او منزه است از مكان بودن مندفع است به اينكه ذكر نموديم.
يعنى: توئى كه گنجايش دادى همه چيز را از رحمت و علم خود و توئى كه گردانيدى مر هر مخلوقى را در نعمت خود نصيب و بهره ى هر دو فقره كه امام عليه السلام فرموده است حاجت به برهان و دليل ندارد.
.............................