• بخشی از دعای 49
التركيب: سماوءهما و ارضها بدل بعض للاشياء، ماء در ما ثبت مى تواند موصوله باشد عايد محذوف و موصوفه ى ساكنه بدل كل از براى كلما.
شرح: يعنى داخل صبح شديم و داخل صبح شد اشياء كلشان و مجموعشان حالكونى كه ايشان مملوك تو هستند آسمان آنها و زمين آنها و چيزى كه متفرق نمودى تو در هر يك از آسمان و زمين ساكن از آن متفرق و متحرك آن و مقيم آن و بيرون رونده ى آن و آن چيزى كه بالاى هواست و آن چيزى كه زير تراب است و غرض از كلام آن است كه هر چه در اين عالم كون و فساد است مملوك تو است.
تتمه: مقتضى واو عاطفه كه از براى مطلق جمع است دلالت كند كه اشياء هم مثل ما داخل شدند در صبح اما در آن واحد يا مقدم يا موخر دلالت ندارد، پس حاجت ندارد ذكر نمودن بر اينكه اين در غالب بلدان است يا در ربع مسكون است زيرا كه هر كه را در عالم خود صبحى هست.
اللغه: قبضه در عرف مردم كف دست را گويند و در مقام كنايه از استيلاء و قدرت است.
حوى: اى اشتمل.
ضم: اجتماع، تدبير: كارى كردن از روى تفكر و عقل يعنى عاقبت امر ملاحظه نمودن از دبر لكن تدبير الله عبارت است از واداشتن در امرى كه صلاح و حكمت او در او باشد.
تقلب: زير بالا كردن، القضاء الحكم، مشيه: اراده ى اصلح و علم.
..........................