اللغه: اعلى افعل التفضيل است بمعنى بالاتر نظير اكبر و گاهى استعمال مى شود به معنى مطلق بلندى، عليين جمع على بتشديد.
شيخ ابوعلى در تفسير آيه فرموده اى فى المراتب العاليه محفوفه بالجلال بعضى گفتند كه عليين اسم آسمان هفتم است و در آن ارواح ملائكه هست و بعضى ديگر قائلند كه آن سدره المنتهى است كه هر شى ء به او منتهى مى شود و بعضى ديگر گفته اند كه او بهشت است و بعضى ديگر گفته اند لوحى است از زبر جد سبز آويزان در تحت عرش و اعمال خير نوشته مى شود و ظاهر آن است كه عليين اسم مكانى باشد كه ماوى ملائكه در آن است كه محل ودايع هر امر خير در آن هست دلالت مى كند بر آن عبارت صحيحه.
شهد: حضر و لاحظ.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه آن ثناء بلند شود از ما به سوى اعلى عليين كه آسمان هفتم است قرار بگيرد در كتاب نوشته شده، كه مقربون ملاحظه كنند و مشاهده ى آن كنند
القر: يا بمعنى سكون و ثبات است، و يا بمعنى برودت و سردى و او كنايه است از سرور قلب چنانكه گفته اند كه آب از ديده كه بيرون مى آيد اگر از روى سرور باشد آن آب سرد است زيرا كه ابخره ى حاره متصاعد به دماغ نمى شود
تا اينكه مخلوط به آب ديده شود و او را گرم كند به خلاف آن وقتى كه از روى حزن باشد كه گرم مى شود.
برق: بمعنى تحير و اضطراب است.
ابشار: در لغت جمع بشره و بشر، و بشر به معنى ديدنى انسان را گويند زيرا كه در مقابل جن است كه ديده نمى شود.
و ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه چشم ما روشن شود به سبب او زمانى كه چشمها متحير و مضطربند از نظر، يعنى قدرت مشاهده و ملاحظه از براى آنها نيست از شدت هول و خوف، و سفيد بشود به سبب آن حمد وجوه ما در روزى كه رويها سياه مى شود.
........................