بخشی از دعای دوازدهم صحیفه سجادیه:
1- خداوند امور فاسد بندگانش را از راه توبه اصلاح
امام معصوم عليه السلام در اين فراز نفرين بر كفر و نفاق را دستور داده است و اين نفرين اشاره به رابطه اى سرى است كه قرآن كريم به آن اشاره نموده است و آن سر عبارت از رابطه ى بين دستگاه تكوينى عالم و نظام تشريعى و قانون مندى الهى است ؛ به ديگر بيان ، خداوند متعال در قرآن كريم پيدايش باران و تداوم كثرت آب و ازدياد روزى و فراونى نعمت و نيز دوام نعمت و برقرارى زندگى آرام و ادامه ى امن و امان در جامعه ى بشرى را در پيوند با تقوى و خوددارى مردم از گناهان و دورى از ناهجارى ها و انجام عبادات قرار داداه است . بر عكس ، پيدايش بلاهاى عظيم و دودمان برانداز جامعه ها را درباره ى طغيان گرى ها ، نافرمانى ها ، خودسرى انسان ها و ترك عبادت ها قرار داده است.
قرآن كريم بارها اين رابطه را گوشزد نموده است و در اين راستا ، به رخدادهاى فراوانى كه در امت هاى گذشته اتفاق افتاده اشاره مى كند كه آنان داراى زندگى مرفه و بسيار آرام بودند ، ولى در اثر نافرمانى و تخلف از احكام الهى به عذابى گرفتار شدند كه نسل آنان را برانداخت ؛ از جمله مى فرمايد :
(و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة يأتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع و الخوف)؛
و خداوند سرزمين را ضرب المثل مى زند كه ايمن و آرام بود و از هر سو روزى فراوان به آن جا مى رسيد ، ولى ساكنان آن در برابر نعمت هاى خدا ناسپاسى كردند و در اثر آن خداوند جامه ى گرسنگى و بيم را به آنان پوشانيد و طعم اين دو را به آنان چشانيد .
سر از بين نبردن همه ى جامعه هاى فاسد
مجازات خداوند همواره پس از گذشت زمان و اتمام حجت و ارايه ى راه راست مى باشد و چنين نيست كه هر جامعه اى به محض اشاعه ى فحشا ، به عذاب الهى گرفتار آيند . بنابراين ، اگر امروز ناهنجارى ها و فحشا به اوج خود رسيده است بايد دانست كه خداوند سبحان آگاه است و با علم حضورى به تمام حقايق آگاهى دارد ، ولى بناى حكمت او بر ادامه ى فرصت ها است كه تمام استعدادها در مسير حركت به سوى درجات و يا انحطاط و سقوط در دركات ، به فعليت متناسب خود برسند و آن گاه قضاى الهى بر حسب تدبير خاص بر نظام آفرينش جارى گردد . بر اين پايه ، اين شبهه و پرسش بسيار نا به جا است كه گفته شود : اگر چنين رابطه اى بين تكوين و تشريع برقرار است ، پس چرا در جوامع فاسد امروز ، چنين مجازاتى نيست ؟ از اين گذشته ، در جوامع گذشته نيز مجازات ها با گذشت ده ها سال انجام مى گرفت و جوامع فاسد كنونى نيز در انتظار چنان فرجام زشتى نشسته اند .
پيچيدگى رابطه ى تكوين و تشريع
چگونگى رابطه ى بين ايمان و تقواى مردم و حركت ابر و بارش باران بر مراتع و مزارع و پيدايش فصول با بركت و روييدن زمين و هم چنين تأثير نظام تشريعى در نظام طبيعى و تكوينى عالم و به تعبير ديگر رابطه ى پيوسته ى مردم با تربيت الهى و روح عبادت و پرستش ، از اسرار دستگاه آفرينش است و هيچ كس از اين راز آگاه نيست ؛ چنان كه رابطه ى سوءاستفاده از نعمت هاى الهى و ادامه ى زندگى غلط و مصرف آن نعمت ها در عصيان و طغيان ، با براندازى دودمان جوامع و نسل هاى اين چنينى نيز از اسرار پنهانى است كه هيچ فيلسوف و متفكرى در حل اين معما راه ندارد . دليل اين ادعا ، واقعه هاى حيرت انگيزى است كه در قرآن به آنها اشاره شده است و اساسا رابطه ى تكوين و تشريع ، عبرت آميزترين و حيرت انگيزترين تجربه ها براى عبرت گيرى همه ى نسل ها است و افزون بر آن ، براى آن است كه انسان ها به اختيار خود از نافرمانى آفريدگار هستى دست بكشند ، هر چند بعد از سپرى شدن مدت طولانى و اتمام حجت ، در همين دنيا جزاى سوء عمل خود را خواهند ديد .
أللهم و أيما غاز غزاهم من أهل ملتك ، أو مجاهد جاهدهم من أتباع سنتك ، ليكون دينك الأعلى و حزبك الأقوى و حظك الأوفى ، فلقه اليسر ، و هيئ له الأمر ، و توله بالنجح ، و تخير له الأصحاب ، و استقو له الظهر ، و أسبغ عليه فى النفقة ، و متعه بالنشاط ، و أطف عنه حرارة الشوق ، و أجره من غم الوحشة ، و أنسه ذكر الأهل و الولد ؛
خدايا ، هر رزمنده اى كه با دشمنان تو مى جنگد و يا مجاهد مسلمانى كه از جهاد و كوشش عليه آنان خوددارى نمى كند تا دين تو را برتر و حزب تو را تواناتر و حظ تو را تمام تر كند ، كار آنها را آسان ساز و وسايل شان را فراهم نما و پيروزى آنان را عهده دار شو و يارانى كه پشتوانه ى آنان باشند براى آنها برگزين و روزى و نعمت آنها را فراوان و روح آنان را با نشاط و خرم گردان و با الهام كردن شكيبايى و آرامش به آنان ، حرارت اشتياق شان را به خاندان و بستگانشان تسكين بخش و آنان را از غم ترس و وحشت در پناه خود درآور و با توجه ژرف آنان به دشمن يادكرد بستگان و فرزندان را از ذهن آنان بزداى و غافل ساز .
لزوم تشكيل حكومت
در اين فراز امام معصوم عليه السلام براى رزمندگان اسلام كه در طول تاريخ الهى به خدمت گذارى مشغول اند ، آرزوى موفقيت ، قدرت ، نشاط ، آسانى كار و پيروزى پيوسته و نيز روحيه ى آماده و خالى از هر دغدغه و تمركز همت واحده براى پيشرفت دين توحيدى و آيين مقدس اسلام را براى آنان تقاضا نموده است . از اين آرزوى پيوسته و دعاى هميشگى براى پيروزى دايمى براى پيكارگران اسلامى ، به خوبى مى توان فهميد كه روح پاك معصوم عليه السلام حكومت نظامى الهى و اقتدار دولت اسلامى را حاكم بر تاريخ بشرى مى پسندد ، زيرا به خوبى پيدا است كه پايدارى دين و موفقيت آن وابسته به موفقيت حكومت اسلام و غلبه بر كافران و مهاجمان است ؛ بدين معنا كه اگر اسلام بر ملحدان و منكران چيره نگشته و حكومتى محكم و مستحكم نداشته باشد ، عملا آيين مقدس اسلام تعطيل و دين خاتم و جاويد اسلام به تدريج به فراموشى سپرده مى شود و به تعبير ديگر ، ساختار دين بدون داشتن اقتدار حكومتى قابل پياده شدن نيست و در غير اين صورت ، آن چه از احكام الهى دينى نصيب انسان ها و امت اسلامى مى شود ، يك سلسله احكام شخصى و فردى ناپيوسته و بريده از اجتماع است و راستى كه اين نتيجه ى ناخواسته ، سزاوار امتى نيست كه در طول تاريخ با مجاهدت تمام و تقديم خون شهيدان و همت گسترده و پيوسته ى دانشمندان بزرگ جهان اسلام در حفظ و حراست آن كوشيده اند و سعى عظيم داشته اند كه اين آيين مقدس را به نسل هاى آينده تحويل دهند و قطعا اين گونه فهم و تلقى از اسلام ، مطابق با ذايقه ى شارع مقدس اسلام نيست ؛ قرآن كريم اين دين را دين خاتميت مى داند و به تصريح تمام مى فرمايد :
(و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين)؛
هر كسى به جز اسلام دينى برگزيند ، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيان كاران خواهد بود .
و نيز مى فرمايد :
(ان الدين عند الله الاسلام)؛
دين در نزد خدا عبارت است از اسلام و تسليم .
بنابراين ، خداوند متعال اسلام را متكفل مديريت به معناى تمام شئون انسان ها قرار داده و هيچ چيز را فروگذار نكرده است ، زيرا همان خدايى كه جهان را با تمام دقت آفريده ، انسان را آفريده و قرآن را نازل فرموده است و بر اين اساس ، قرآن هرگز نيازهاى انسانى را ناكام نگذاشته است و تلقى التقاطى و ايمان به برخى از آن و انكار برخى ديگر - (نؤمن ببعض و نكفر ببعض)- قطعا مخالف با آيين مقدس اسلام است ؛ آيينى كه حجم عظيمى از دستورهاى الهى را تشكيل مى دهد كه همگى پيوند ناگسستنى با يكديگر دارند .
خلاصه اين كه : از اين كه امام معصوم عليه السلام براى رزمندگان و جنگ جويان در تمام زمان ها دعا مى كند ، برمى آيد كه اسلام داراى يك سلسله احكام و دستورهايى است كه براى جهان كفر قابل تحمل نيست و دولت هاى الحادى با او خواهند جنگيد و اگر اسلام از قدرت دفاعى فوق العاده برخوردار نباشد ، لگدمال كفر خواهد شد . بنابراين ، بايد اقتدار لازم را داشته باشد و اين اقتدار جز با تشكيل حكومتى مقتدر ، ميسور و ممكن نيست .
و أثر له حسن النية ، و توله بالعافية ، و أصحبه السلامة ، و أعفه من الجبن ، و ألهمه الجرأة ، و ارزقه الشدة ، و أيده بالنصرة ، و علمه السير و السنن ، و سدده فى الحكم ، و اعزل عنه الريآء ، و خلصه من السمعة ، و اجعل فكره و ذكره و ظعنه و اقامته ، فيك و لك ؛
خدايا ، به يكايك رزمندگان اسلام حسن نيت الهام فرما و با عافيت خود از او سرپرستى كن و از ترس ، بر كنارش فرما و جرأت را به او الهام كن و قدرت را روزى اش ساز و ياريش نما و از طريقه ها و سنت هاى درست زندگى آگاه فرما و در احكام و باورها ، استوار و خالى از خطا و در كردار ، دور از ريا و در گفتار ، دور از سمعه بدار و فكر و ذكر و حركت و سكون او را در خود و براى خودت قرار بده .
شرايط رزمندگان اسلام
نگاه دارى و محافظت از زمينه اى كه اسلام براى بشر تدارك ديده و فراهم آورده ، فقط در شرايط ويژه اى ميسور است ؛ يعنى نسل هاى امت اسلامى فقط در نظام تربيتى خاصى مى توانند اين آيين مقدس را به تمام معنا پياده و بدان عمل كنند و سپس به نسل بعد منتقل سازند و به تعبير ديگر ، اسلام استعداد پذيرش و سپس استعداد به كار بستن و در مرحله ى سوم استعداد دفاع كردن از آن را در بين دشمنان حتما براى امت خود لازم ديده است . از اين رو ، جاويد ماندن هر مكتب هر يك از اين سه نكته ى مهم را مى طلبد ؛ در غير اين صورت ، آيين الهى ماندگار نخواهد بود و دين اسلام خاصيت جاودانى بودن خود را از دست داده و فرو خواهد پاشيد و شرايطى را كه يك رزمنده ى اسلام بايد داشته باشد، از دست خواهد داد .
شرايطى را كه رزمنده ى اسلام بايد داشته باشد ، عبارت است از : حسن نيت ، سلامت نفس ، دورى از ترس و داشتن جرأت و شدت و آگاهى از تاريخ و سنت ها و طريقه ها ، استحكام در تصميم ، دورى از ريا و سمعه و خلوص در همه ى حركات و سكون مى باشد . البته بايد به ياد داشت كه هر فرد عاقل و بالغ و مكلف مسلمان ، يك رزمنده ى اسلام به شمار مى آيد كه بايد به هنگام بروز گرفتارى براى دولت اسلامى ، با تمام قدرت در جبهه ى دفاع از اسلام قرار گيرد . بر اين اساس ، صفات رزمنده ى اسلام همان صفات مسلمان است ؛ يعنى مسلمانان در هر نسلى ، در شرايطى لياقت پذيرش و رسالت اين آيين مقدس را دارند كه به تمام شايستگى هاى اين مكتب آراسته باشند . با دقت در مجموعه ى صفات ياد شده ، مى بينيم كه هر قوم و ملتى در صورت متخلق شدن به اين اوصاف ، از يك برترى روحى فوق العاده اى برخوردار خواهند بود كه در مقابل هيچ قدرت و دولت و هيچ گونه زر و زيورى زانو نخواهند زد و تمام روزنه هاى نفوذ دشمن را كه مى تواند با نيرنگ هاى گوناگون در صفوف لشكريان حريف رخنه كند ، بسته خواهد شد و رزمندگانى كه چنين تربيت يافته اند با تمام وجود خود در مقابل دشمن صف آرايى خواهند كرد و بنا به فرموده ى حضرت سجاد عليه السلام باطن و ظاهر و هر حركت و سكون آنان فقط فى الله و لله خواهد بود و غير خدا در وجود آنان راه نخواهد يافت و به هيچ چيز جز خدا دل نبسته و به آينده و گذشته بى اعتنا گرديده و فقط به محبوب خويش دل گرم خواهند بود و به انسان هايى نفوذناپذير و فوق پولادين تبديل خواهند شد و تمام اهداف و اغراض باطل از آنها به دور خواهد بود ، حتى از ريا و سمعه كه خفى ترين شرك به خداوند متعال است ، پاكيزه خواهند بود . در روايت آمده است :
قال صلى الله عليه و آله : ان أخوف ما أخاف عليكم الشرك الأصغر . قالوا : و ما الشرك الأصغر يا رسول الله ؟ قال : الرياء ، يقول الله - عزوجل - : يوم القيامة اذا جازى العباد بأعمالهم : اذهبوا الى الذين كنتم تراؤون فى الدنيا ، هل تجدون عندهم ثواب أعمالكم ؛
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آن چه از همه چيز بيشتر از خطر آن بر شما بيم دارم ، شرك كوچك تر است . عرض شد : شرك كوچك تر چيست ؟ فرمود: ريا، زيرا خداوند متعال در روز قيامت به رياكاران مى فرمايد: به سوى آنان كه در دنيا براى آنها ريا مى كرديد ، خوشايند برويد و ببينيد آيا پاداشى نزد آنها مى يابيد ؟
فاذا صاف عدوك و عدوه ، فقللهم فى عينه ، و صغر شأنهم فى قلبه ، و أدل له منهم ، و لا تدلهم منه ، فان ختمت له بالسعادة ، و قضيت له بالشهادة ، فبعد أن يجتاح عدوك بالقتل ، و بعد أن يجهد بهم الأسر ، و بعد أن تأمن أطراف المسلمين ، و بعد أن يولى عدوك مدبرين ؛
خداوندا ، اگر رزمنده ى اسلام در مصاف دشمن تو و دشمن خود قرار گرفت ، دشمنان را در چشم او خوار و كوچك گردان و او را بر دشمن چيره گردان و دشمن را بر او غالب مگردان و اگر عاقبت او به سعادت شهادت ختم مى شود ، شهادت او را بعد از آن قرار ده كه دشمن تو را كشته و يا به اسارت گرفته است و اطراف و اكناف مسلمانان به امن و امان رسيده و دشمن تو پشت كرده و بگريزد .
آثار اندك و زياد جلوه دادن لشكر كفر
در اين فراز به قدرت نمايى حضرت حق - جل و علا - بر انسان اشاره شده است و اين يكى از شگفت انگيزترين مسائل است كه انسان ديده و يا شنيده است ، زيرا فقط و فقط خدا و قيوم متعالى است كه مى تواند لشكريان فراوان را در چشم انسان اندك و يا افراد اندك را فراوان جلوه دهد ؛ به گونه اى كه مسلمانان ، دشمنان بسيار خود را اندك ديده و دشمنان ، صفوف اندك مسلمان را بسيار و نيرومند ببينند و ويژگى اين كار آن است كه مسلمانان دلير گرديده و با تمام قدرت به جنگ و پيكار مى پردازند و با تهاجم فوق العاده صفوف دشمن را درنورديده و آنان را متلاشى و تار و مار مى كنند ، زيرا پيدايش روحيه ، عظيم ترين قدرتى است كه لشكريان بايد دارا باشند؛ به گونه اى كه با نبود آن هرگز توان مقابله نخواهند داشت ، بكله خود را در مصاف جنگ باخته و سپس كشور و آرمان الهى را از دست مى دهند و يك باره صحنه ى نبرد را به دشمن غدار مى سپارند .
از سوى ديگر ، وقتى دشمنان لشكريان اسلام را فراوان مى بينند ، روحيه ى جنگاورى و كارزار را باخته و از توان خود بى خبر خواهند ماند .
پيكار تا آخرين نقطه ى پيروزى
امام عليه السلام در ادامه ى اين فراز از خداوند متعال درخواست نموده است كه شوكت و عظمت مسلمانان تا نقطه ى پيروزى باقى بماند ، اگر چه امام عليه السلام از شهادت به سعادت تعبير نموده است ، ولى در اين جا دو مسئله مطرح است كه به هر يك بايد جداگانه نگريسته شود :
1. پيروزى اسلام در مقابله با كفر و غلبه بر موانع هدايت ؛ كه مى بايست تجهيزات و نفرات در حد لازم باشد و از خداوند متعال دوام پايندگى رزمندگان را درخواست نمود تا بتوانند كفر را زمين گير و خطه ى اسلامى را از لوث وجود آنان پاك كنند .
ممكن است اين سؤال مطرح شود كه خداوند متعال خود مى تواند به افراد اندك ، قدرت افراد فراوان را بدهد و در نتيجه آنان را بر كفر چيره گرداند و در اين صورت ، فرقى بين بود و نبود رزمندگان نيست ، زيرا همه چيز به دست خدا است . بنابراين ، چرا شهادت آنان - اگر مقدر شده باشد - در آخرين نقطه ى پيروزى تقاضا شده است ؟
پاسخ آن است كه مددهاى غيبى از جانب حضرت حق ، در مواردى صورت مى گيرد كه لشكريان اسلام مجهز به امكانات نباشند وگرنه بايد در نگهدارى آن كوشيده و با همان جنگ افزارهاى موجود با افراد بجنگند و وظيفه ى رزمندگان در اين موارد ، اظهار قدرت در جنگ و پيكار است ، ولى آن گاه كه لشكر اسلام فاقد عده و عده ى لازم باشد و جنگيدن و پيروزى براى اسلام ضرورى و حتمى باشد ، جاى ظهور عنايات ربانى و قدرت قاهره ى حضرت حق و امدادهاى غيبى است .
2. قله ى مرتفع كمال انسانيت ، فدا شدن جان انسانى در مقدس ترين آرمان ها است و شهادت ، عبارت از فنا شدن انسان در راه خدا و پيوستن به ابديت و ارتقا به مقام قرب الهى است كه اگر هزاران عمر در راه آن فدا شود اندك است .
أللهم و أيما مسلم خلف غازيا أو مرابطا فى داره ، أو تعهد خالفيه فى غيبته ، أو أعانه بطائفة من ماله ، أو أمده بعتاد ، أو شحذه على جهاد ، أو أتبعه فى وجهه دعوة ، أو رعى له من ورائه حرمة ، فآجر له مثل أجره وزنا بوزن و مثلا بمثل ، و عوضه من فعله عوضا حاضرا يتعجل به نفع ما قدم و سرور ما أتى به، الى أن ينتهى به الوقت الى ما أجريت له من فضلك، و أعددت له من كرامتك؛
خدايا ، هر مسلمانى كه درباره ى يكى از رزمندگان اسلام يا يكى از مرزداران را در نبود آنان ، عهده دار هزينه ى خانواده اش شود يا به نحوى از دارايى خود به آنان كمك رساند يا او را مجهز به افزار جنگى و مهيا براى رزم نمايد و يا نسبت به راهى را كه در پيش گرفته دعا كند و يا آبروى او را حفظ كند ، همانند اجر و هم سنگ مزد او ، به او پاداش عطا فرما و به جاى آن كمك ها ، پاداشى را به او كرامت فرما كه هم در دنيا از آن استفاده نمايد و هم در آخرت پاداش هاى آن ذخيره ها و فضل تو ، بر او مستفيض باشد .
حكمت هاى كمك رسانى افراد پشت جبهه به رزمندگان
در اين فراز امام معصوم عليه السلام نظام پشت جبهه را با دعاى بسيار جالب و همه جانبه اى تدارك ديده و بدين سان ، آمادگى روحى را به جامعه ترزيق نموده و آنان را براى پشتيبانى رزمندگان مهيا مى سازد . در اين تدبير ، حكمت هاى بسيارى نهفته است كه جامعه ى اسلامى را از هجوم فتنه ها مصون مى دارد . به برخى از اين حكمت ها اشاره مى كنيم :
1. دخالت دادن همه ى مردم از اعم از آنان كه توان رزمى دارند و يا ندارند ، در دفاع و پشتيبانى از كشور ؛ به گونه اى كه هيچ كس را بى تفاوت رها نكرده و نسبت به حفظ كيان اسلام و مسلمانان به تعهد وامى دارد و هر فردى به خود اجازه انصراف از وظيفه را نمى دهد ، بلكه همگى خود را صاحب اختيار در جريان هاى كشور دانسته و با ترغيب افراد به مشاركت مستقيم در سرنوشت جامعه ، تمام مملكت را در دامن ملت مى افكند و مسئوليت حفظ آن را به آنان وامى گذارد .
2. دل گرمى رزمندگان و پيدايش روحيه ى قوى و اميدوارى به آينده ، كه موجب احساس قدرت مندى و مقاومت بيش از پيش خواهد بود ؛ به طورى كه رزمندگان خود را تنها نمى بينند ، زيرا مى دانند تمام مردم در دفاع از اسلام شريك اند و هر كس به اندازه ى توان خود انجام وظيفه مى كند ، حتى پيرزن خميده اى كه از فرزندان پيكارگران نگهدارى و آنان را سرپرستى مى كند ، به سهم خود بهترين كمك را به آنان نموده و به ايفاى وظيفه ى الهى خود متعهد است و به همين مقدار كه از او ساخته است و شرعا بر او لازم است ، انجام وظيفه مى كند .
3. مردم از نظر روحى آمادگى تمام براى دفاع از آيين مقدس اسلام پيدا مى كنند و خود را چنان مى بينند كه مى بايست در انجام دستورها پايمردى نمايند و در اين تصميم نيز به طور فعال و كوشا عمل مى كنند . اين آمادگى روحى و معنوى به حدى در رشد انسان نقش دارد كه گاه به جايى مى رسد كه انسان را به قرب الهى مفتخر و مايه ى عزت او در دو جهان و نجات از تمامى سختى هاى عالم برزخ و قيامت مى شود ، زيرا يكى از هدف هاى مهم تشريع تمامى تكاليف الهى ، آمادگى براى دل كندن از تعلقات و روى آوردن به معنويات و تقرب جستن به رحمت حضرت رب العالمين است .
4. وحدت و همبستگى بسيار شديد و حاكميت نظام عاطفى در جامعه ى مسلمانان ؛ به گونه اى كه هر كس خود را در گرفتارى ديگران شريك مى داند . اين مسئله گذشته از نظام دفاعى ، در امنيت داخلى بسيار مؤثر و موجب آسايش و آرامش مردم در حال حضور و غيبت آنان مى باشد و چه بسيار از گرفتارى هاى مردمى كه در اثر اين گونه احساس هم دردى ها حل گرديده و مردم از حوادث بسيارى در امان خواهند بود .
أللهم و أيما مسلم أهمه أمر الاسلام ، و أحزنه تحزب أهل الشرك عليهم ، فنوى غزوى ، أو هم لجهاد فقعد به ضعف ، أو أبطأت به فاقة ، أو أخره عنه حادث ، أو عرض له دون ارادته مانع ، فاكتب اسمه فى العابدين: و أوجب له ثواب المجاهدين، و اجعله فى نظام الشهداء و الصالحين؛
خداوندا ، هر مسلمانى كه نسبت به وضع اسلام نگران و از تجاوز فرقه هاى اهل شرك اندوهگين است و در نيت او است كه به جنگ و جهاد دست زند ، ليكن ضعف يا فقر يا حادثه ى ديگرى مانع از اراده ى او مى شود ، نام او را در ديوان عابدان و پاداش او را ثواب مجاهدان مقرر بفرما و او را در سلك شهيدان و صالحان قرار ده.
پاداش براى كار انجام نداده ! و سر آن
اين فراز ، گذشته از اشاره به نكته هاى بسيار جالبى كه در فراز قبل متذكر شديم ، اشاره به دقيقه ى بسيار جالب ديگرى دارد كه فقط مكتب اسلام توانسته است به اين دقيقه توجه نموده و بعد تازه اى از بشر را كشف كرده و آن را مورد استفاده قرار دهد و آن نكته عبارت از اعطاى ثواب و اجر قطعى ، به فردى است كه اراده ى انجام كارى را دارد و دلش براى انجام آن مى تپد ، ولى قدرت اجرا ندارد ؛ يعنى اجر شهيد را به فردى مى دهد كه قلب او آماده ى شهادت است ، ولى موانع ميان او و خواسته اش حايل گرديده است . آيين اسلام چنين فردى را در سلك شهيدان و صالحان برمى شمرد . در اين گونه رفتار اسلام با امت خود ، دو نكته ى بسيار جالب را درمى يابيم كه هيچ نظام حقوقى و جزايى ، توان آن را ندارد :
1. تمامى دستورهاى الهى آيين مقدس اسلام فقط به خاطر تربيت فرد و شكوفا ساختن استعدادهاى او مى باشد و هدف اعلاى دين ، انجام يك سلسله دستورهايى است كه متكفل چنين خاصيت و ويژگى است . بنابراين ، اگر براى فردى شرايط اضطرارى ويژه اى حاصل شد ؛ به گونه اى كه به سوى انجام كار سنگينى بشتابد ، ولى به انجام فيزيكى آن كار موفق نشود ، شارع مقدس اسلام رشد لازمى را كه انجام آن كار ايجاد مى كند ، در روحيه ى اين فرد ايجاد كرده و اثر تكوينى آن عمل و اجر طبيعى آن را امضا فرموده و خداوند متعال مقامى را كه به جا آوردگان آن عمل بدان نايل مى گردند ، به او عطا مى فرمايد ، زيرا غرض اصلى ، رشد روحى فرد است كه گرچه موفق به انجام كار نگرديده است ، اما موفق به تصميم جدى بر آن گرديده كه رشد روحى و معنوى همان فرد در پى دارد .
2. شارع مقدس انسان ها را بر حسب دعاوى و يا شهود و سوگند ، محاكمه نكرده و از آنها حساب نمى كشد ، بلكه ملاك در محاسبه ى الهى ، قلب و جان بندگان مى باشد ؛ چنان كه قرآن كريم مى فرمايد :
(يعلم ما يسرون و ما يعلنون انه عليم بذات الصدور)؛
او آن را پنهان يا اعلان داريد مى داند ، او به تمام آن چه در دل شما مى گذرد ، آگاه است .
نيز مى فرمايد :
(يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور)؛
او نيت پوشيده در گوشه هاى چشمان و نهان خانه ى دل ها را مى داند .
هم چنين مى فرمايد :
(و ان تبدوا ما فى أنفسكم أو تخفوه يحاسبكم به الله)؛
او به تمامى آن چه اظهار مى داريد و يا پنهان نگاه مى داريد . شما را به محاسبه مى كشد .
از اين رو ، در روايت آمده است كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود :
ان العبد المؤمن الفقير ليقول : يا رب ، أرزقنى حتى أفعل كذا و كذا من البر و وجوه الخير . فاذا علم الله - عزوجل - ذلك بصدق نية كتب الله له من الأجر مثل ما يكتب له لو عمله ، ان الله واسع كريم ؛
هرگاه فرد مؤمن نادار مى گويد : پروردگارا ، به من ثروت ده تا فلان كارهاى نيك را به جا آورم . هر گاه خداوند - عزوجل - بداند كه نيت او صادق است و واقعا اين آرزو را دارد ، مشابه همان اجر را به او عطا مى كند كه به عاملان و نيكوكاران اهدا مى فرمايد و خداوند گسترنده و گرامى است .
نيز رسول الله صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
من طلب الشهادة صادقا ، أعطاها و لو لم تصبه ؛
هر كس به راستى شهادت در راه خدا را طلب كند ، خداوند متعال مرتبه و منزلت شهدا را به او كرامت مى فرمايد ، اگر چه در بستر بميرد و شهيد نگردد .
و اين همه به دليل آن است كه ملاك در پاداش الهى ، پاك بودن دل و آمادگى تمام عيار جان ها است و غرض و هدف دقيق از فرمان بردارى ها ، رشد روح و پيدايش درجات وجودى است . به همين دليل كارهاى ريايى اگر چه به بهترين وجه صورت گيرند ، كم ترين پاداشى را نتيجه نخواهد داد ، زيرا از انجام تكاليف هيچ بهره اى نصيب جان چنين عمل كنندگان نگرديده است .
أللهم صل على محمد عبدك و رسولك و آل محمد ، صلاة عالية على الصلوات ، مشرفة فوق التحيات ، صلاة لا ينتهى أمدها ، و لا ينقطع عددها ، كأتم ما مضى من صلواتك على أحد من أوليائك ،انك المنان الحميد المبدئ المعيد الفعال لما تريد ؛
خدايا ، بر حضرت محمد ، بنده و فرستاده ات و خاندان او ، عالى ترين درود خود را كه برتر از همه ى تحيات است نثار فرما ؛ درودى كه نه زمان آن تمام شود و نه شماره آن پايان پذيرد ؛ همانند كامل ترين درودهايى كه براى يكى از اولياى خود فرستاده اى ، زيرا تو منان و ستوده و آفريننده ى همه چيز و بازگرداننده ى مردم در قيامت و به جا آورنده ى همه چيز هستى.
.....................
دعاى آن حضرت عليه السلام است در اظهار فروتنى
از دعاهاى آن حضرت است در خواستن حاجت ها از خداى متعال
o خدايا، اى
از دعاهاى امام عليه السلام است در اشتياق به طلب آمرزش از خداى بزرگِ با
چون از ظالمان عالم ستمى به وى مى رسيد يا از آنان ناپسندى مى ديد
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.