• بخشی از دعای 49
بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه :
وظائف يك مسلمان :
عدل گستر باشيد.
خشم خود را فرو خوريد.
فتنه
تذنيب: اول و آخر كه خواهش دوام و بقاء نمود مى تواند حمد اولى كه جاى آورده است و آخرى كه جاى آورده باشد يعنى منقصت و معصيت از او جاى آورده شود كه موجب خبط ثواب اول و آخر شود و مى تواند كه اشاره بنعمه اوليه و اخرويه باشد كه از جهت او مستدام بماند يا اشاره به نعمت قديم و حادث است كه من متحلى به حلى نعم تو هستم باقى بماند.
اللغه: ضعف دو مقابله گردانيدن.
كرور: از كر به معنى عود و رجوع.
رديف: عقيب كسى سوار شدن و آمدن.
التركيب: اضعافا مترادفه دو تميزند رفع ابهام از فاعل مى كنند.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه مضاعف بشود آن ثناء به رجوع و عود زمانها و تزايد بشود آن حمد از حيثيت مضاعفيت و متتابعيت.
تنبيه: ثناء قابليه اوصاف مذكوره دارد يعنى به فعل خدا پس اين امور استدعاء و التماس است از خدا كه در جهت او جاى آورد.
اللغه: احصاء شمردن.
حفظه: ملائكه ى هستند كه حافظ اعمال عباد هستند به كتابت و كتبه عين حفظه است و مى تواند خاص باشد و اول عام.
التركيب: حفظه و كتبه جمع مكسر است جمع حافظ و كاتب.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه عاجز شود از شماره ى او حفظه و زياد مى شود بر مقدارى كه شماره كرده است او را در كتاب تو ملائكه ى كتاب.
اللغه: عرش و كرسى دو مخلوق خدا است عرش عبارت از فلك نهم و كرسى عبارت از فلك هشتم هست، و بعضى از روايات تفسير ديگر هم شد چنان كه در بعض ابواب سابقه بيان شد.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه موازنه كند از ثناء عرش عظيم تو را و مقابل باشد كرسى بلند تو را.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه كامل كند آن حمد نزد ثواب او و احاطه كند هر جزائى جزاى خود را يعنى اعمال صالحه كه از او صادر شود استحقاق ثواب و جزاء داشته باشد از او.
اللغه: وفق به فتح واو به معنى موافق بودن از اينكه حمد ثناء به زبان است از قبيل الفاظست مى شود ظاهر او به آنچه كه قصد كرده است تغاير داشته باشد با باطن او و لذا سئوال توافق آن كند از خلاق عالم، و معنى توافق آن است كه از آن لفظ معنى همان را كه متفاهم عرفست قاصد باشد از اينكه اين توافق لازم ندارد خلوص و صدق نيت را و لذا سئوال كند از خلاق عالم بر اينكه باطن او هم با خلوص و صدق باشد.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه ظاهر آن ثناء موافق باشد با باطن او و باطن او موافق باشد با صدق نيت در آن ثناء،
ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه ثناء نكرده است تو را خلقى مثل آن ثناء و نشناخته باشد احدى سواء
تو فضل آن ثناء را.
اللغه: تعديد ماخوذ از عد به معنى شماره كردن.
تاييد: تقويت كردن و كمك كردن.
غرق: اسنيعاب و احاطه كردن.
نزع: به فتح نون جدا كردن لكن اغرق النزع بسيارى از اوقات كنايه آورده مى شود در مبالغه در امر ازين قبيل است قوله تعالى و النازعات غرقا يعنى قسم به ملائكه كه جدا مى نمايد ارواح را از ابدان به شدت و عنف.
توفيه: از وفا به معنى به جا آوردن چيزى به حسب شان و قابليت او.
التركيب: من موصوله نايب فعل مجهول نزعا تميز مفعول.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه اعانت شود كسى كه جد و جهد كرده است در تعديد آن حمد و تقويت شود كه مبالغه نموده است در امر و شغل خود از حيثيت جدا نمودن در وفاء آن حمد.
تذنيب: تعديد احتمالاتى دارد مى شود مراد تكثير و زياده جاى آوردن باشد و مى شود ذخيره باشد.
انتظام: از نظم به معنى جمع، متفرق اعم است از آن.
التركيب: بعد مبنى است بر ضم مضاف اليه محذوفست.
يعنى: ثناء مى نمايم تو را ثناء نمودنى كه جامع باشد تمام ثناهائى را كه خلقت نموده اى و جامع باشد آن ثناهائى را كه توئى خالق او بعد.
تنبيه: ثناء عبد ذات بارى را از جهت رخصت بارى است عبد را و الا كجا
است عبد را كه ثناء كند كه در جهتى از جهات به كنه او نرسيده است.
و لذا فرموده است حضرت نبوى: لا احصى ثناء عليك انت كما احصيت ثناء عليك پس ثناء حقيقى بر خدا آن ثنائيست كه خود به زبان بى زبانى ثناء خود كرده است و از اينكه اوصاف او لايعد است پس ثنائى كه از او جل شانه هم سر زند لابد بعضى از آن ثناء را كرده است و بعضى از آن را خواهد نمود اين است معنى ما خلقت و ما انت خالقه بعد پس در اين عبارت طلب نمود از خدا چيزى را كه فوق آن مطلوب متصور نمى شود اين عبارت بالاتر از همه ى عباير سابقه در مقام طلب است فتامل.
اللغه: قول مى تواند به معنى حكم باشد و مى تواند به معنى رضا و اختيار.
التركيب: احمد افعل التفضيل يا به معنى حامد يا به معنى محمود و اسم شريف محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم به هر يك از دو معنى قابل است و در عبارت متن معنى اول انسب است.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء كردنى كه نبوده باشد حامد از كسانى كه حمد مى كنند تو را به آن حمد.
اللغه: كرم احسان وجود.
مزيد: زياد شده، طول: تفضل و احسان.
وفور: كثرت و زيادتى.
التركيب: باء در بكرمك باء سببيه است متعلق به مزيد طول تميز و احتمال
حاليه نيز دارد.
شرح: يعنى ثناء مى كنم تو را ثناء نمودنى كه سزاوار باشد مركرم وجه و ذات تو را.
اللغه: صلوه در مقام به معنى رحمت است.
منتجب: خاص خلص.
مصطفى: برگزيده، بارك: اى زاد و در مقام دور نيست به معنى افاضه و رسنده باشد.
بركات: به معنى بركت نعمت امتع يعنى ادوم، يقال متعنى الله بقاك اى دام لى.
زكوه: به معنى نمو.
مرضيه: پسنديده.
شرح: يعنى اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل محمد كه اين صفت دارد خاص خلص است برگزيده است جليل است، مكرم مقرب است نزد تو افضل رحمات تو را، و برسان بر او كاملترين نعمات تو را، و ترحم كن بر او ادوم رحمات تو را اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل محمد رحمتى كه اين صفت داشته باشد كه زيادتى كند پسنديده باشد نبوده باشد رحمتى كه نمو دارنده باشد از آن رحمت، و رحمت بفرست بر محمد صلى الله عليه و آله رحمتى كه پسنديده
اللغه: صلوه در مقام به معنى رحمت است.
منتجب: خاص خلص.
مصطفى: برگزيده، بارك: اى زاد و در مقام دور نيست به معنى افاضه و رسنده باشد.
بركات: به معنى بركت نعمت امتع يعنى ادوم، يقال متعنى الله بقاك اى دام لى.
زكوه: به معنى نمو.
مرضيه: پسنديده.
شرح: يعنى اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل محمد كه اين صفت دارد خاص خلص است برگزيده است جليل است، مكرم مقرب است نزد تو افضل رحمات تو را، و برسان بر او كاملترين نعمات تو را، و ترحم كن بر او ادوم رحمات تو را اى خداى من رحمت بفرست بر محمد و آل محمد رحمتى كه اين صفت داشته باشد كه زيادتى كند پسنديده باشد نبوده باشد رحمتى كه نمو دارنده باشد از آن رحمت، و رحمت بفرست بر محمد صلى الله عليه و آله رحمتى كه پسنديده
باشد نبوده باشد رحمتى فوق آن.
تكمله: بدان كه رحمت خلاق عالم و تفضل بر مخلوق او صنف واحد و سنخ متحد نيست بلكه انواع و اصناف مختلفه است و حضرت امام (ع) او را متصف به اوصاف مختلفه كرده است گاهى او را متصف مى نمود به رضا و گاهى به زكوه، و هكذا بدان كه اين دو رحمت بر پيغمبر فوائد كثيره بدان مترتب است از قبيل قضاء حوائج و رفع رتبه و طيب خلق و طهارت نفس و هكذا كسى را كه طالب شود اين فوايد را بهتر آن است كه در هر روز صد مرتبه صلوات بر آن جناب و در روز جمعه هزار دفعه كه انشاء الله خواهد فايز به آن فوائد شد و در خصوص عمل مذكور روايت هم وارد شده است.
باشد نبوده باشد رحمتى فوق آن.
تكمله: بدان كه رحمت خلاق عالم و تفضل بر مخلوق او صنف واحد و سنخ متحد نيست بلكه انواع و اصناف مختلفه است و حضرت امام (ع) او را متصف به اوصاف مختلفه كرده است گاهى او را متصف مى نمود به رضا و گاهى به زكوه، و هكذا بدان كه اين دو رحمت بر پيغمبر فوائد كثيره بدان مترتب است از قبيل قضاء حوائج و رفع رتبه و طيب خلق و طهارت نفس و هكذا كسى را كه طالب شود اين فوايد را بهتر آن است كه در هر روز صد مرتبه صلوات بر آن جناب و در روز جمعه هزار دفعه كه انشاء الله خواهد فايز به آن فوائد شد و در خصوص عمل مذكور روايت هم وارد شده است.
.............................
دعاى آن حضرت عليه السلام است در درود
از دعاهاى آن حضرت است هر گاه ستمى به او مى رسيد يا امرى ناخوشايند از
و از دعاى امام عليه السلام بود، در درخواست بخشايش و مهربانى
-
در اين دعا امام سجاد در راز و نياز با خداى متعال از خدا عافيت
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.