• بخشی از دعای 49
شوقا ظاهر آن است كه مفعول له باشد نه حال، و قبض بر صدق ظاهر معنى او آن باشد كه وقت مردن ايمان من بر تو و بر پيغمبر تو پاك و صاف باشد كافر و مرتد و شاك در دين تو نباشم.
يعنى: خداوندا رحمت بفرست بر پيغمبر و آل او و بگير بر راستى جان مرا و قطع كن از دنيا حاجت مرا بگردان در آن چيزهائى كه نزد تو است ميل و شوق مرا به علت شوق داشتن ملاقات تو را، ببخش براى من راستى توكل نمودن را بر تو.
بدان كه لقاء خداوند تعالى به مردن حاصل است كسى كه طالب رضوان و بهشت باشد او را چه حاجت است به زخارف دنيا و زينت او اين است كه بعضى
از ائمه عليهم السلام فرمودند كه: دنيا نزد مومن مثل ميته است كه در دست مجذوم باشد.
كتاب به معنى مكتوب است.
خلى: به معنى مضى و منه قوله تعالى: تلك امه فقد خلت چون هر انسانى را دو ملك است كه وارسى حال او نمايد يكى وارسى خوبى او مى نمايد و مى نويسد و ديگرى بدى او را اسم ايشان رقيب و عتيد است.
يعنى: سئوال مى كنم تو را از خوبتر نوشته ى كه گذشته است و پناه مى برم من به تو از شر نوشته ى كه گذشته است.
سئوال مى كنم من تو را ترس بندگى كنندگان مر تو را، و بندگى فروتنان مر تو را، و يقين توكل كنندگان مر تو و توكل ايمان آوران مر تو را.
بدان كه اين صفات انسان را حاصل نمى شود مگر اينكه توحيد او محكم و سخت باشد و گرنه اين صفات را نشايد او.
مخافه: ترسيدن من خاف يخاف خيفه و مخافه و او به حسب تركيب مفعول له است از جهت اترك، ترك نمودن دين دو جهت است يك جهت مقام تقيه است كه حفظ عرض و مال منوط بر او است. و يك جهت ادون از اين مرتبه است مجرد خوف اطلاع است و اثرى بر او مترتب نشود اگر تقيه نكند، در قسم اول تقيه
واجب است و در قسم دوم حسن و غرض امام عليه الصلوه و السلام آن است كه طريقى بشود كه آنچه رضاى تو است جاى آورده شود و چيزى از مرضيات تو را ترك ننمايم از ترس مردم.
يعنى بار خدايا بگردان شوق و ميل مرا در سئوال نمودن مانند دوستان خود در سئوالهاى ايشان، و ترس مرا مثل ترس خود و كار بفرما مرا در خوشنودى خود كارى كه ترك نكنم با آن كار چيزى را از دين تو از جهت ترس يكى از بندگان تو .
خدايا اين است كه عرض نمودم حاجت من است پس بزرگ كن در آن ميل و رغبت مرا، و آشكار كن در آن عذر مرا و بفهمان تو مرا و ياد ده تو مرا در آن دليل مرا، و عافيت بده در آن بدن مرا مشاراليه هذه فقراتى است كه از خدا طلب نموده است.
من در قوله (ع): من اصبح احتمال دارد شرطيه باشد و جزاء او محذوف باشد اى فقد خاب، و احتمال دارد استفهاميه باشد به استفهام انكارى و احتمال دارد نكره ى موصوفه باشد متضمن معنى نفى مثل قوله تعالى: و من يرغب عن مله ابراهيم (ع)، و احتمال دارد موصوله نيز باشد.
فتن: آن امور را گويند كه موجب اختلال معاش يا معاد شود پس فتن ابتلاء و امتحان است و اختبار است.
من در قوله (ع): من اصبح احتمال دارد شرطيه باشد و جزاء او محذوف باشد اى فقد خاب، و احتمال دارد استفهاميه باشد به استفهام انكارى و احتمال دارد نكره ى موصوفه باشد متضمن معنى نفى مثل قوله تعالى: و من يرغب عن مله ابراهيم (ع)، و احتمال دارد موصوله نيز باشد.
فتن: آن امور را گويند كه موجب اختلال معاش يا معاد شود پس فتن ابتلاء و امتحان است و اختبار است.
يافتن: به معنى ضلالت است و اين مطلب در حق ائمه نشايد مگر اينكه مراد تفرق حواس باشد از جهت عيال و ديون و اخوان.
يعنى: اى خداى من كيست كه داخل صبح شده است مر او را اعتماد يا اميدى باشد به غير تو پس به تحقيق كه من صبح نمودم و توئى اعتماد من و اميد من در كارها همه پس حكم كن براى من بهترين آنها از روى عاقبت يعنى: عواقب آنها خير باشد، و نجات ده مرا از گمراهان فتنه ها به رحمت تو اى مهربان ترين مهربانها و رحمت كند خدا بر آقاى ما محمد صلى الله عليه و آله پيغمبر خدا كه اختيار شده است و بر آل او كه پاكانند.
پس چيزى كه ملحق شده است در بعضى از نسخها از حضرت امام موسى كاظم عليه الصلوه و السلام روايت شده است كه آن بزرگوار از پدر خود روايت نمودند و آن حضرت از پدران خود روايت نمودند كه ايشان از حضرت ختمى ماب (ص) روايت كنند كه آن حضرت صلى الله عليه و آله فرمودند كه: نيست بنده ى كه بخواند دعاى حضرت حسين عليه السلام را مگر اينكه محشور شود با او و خواهد شفاعت او نمود نزد خدا در آخرت وهم و اندوه او زائل شود و اداء دين او شود و مسلط بر دشمن خود خواهد وهتك ستر او نشود در وقتيكه خروج روح او شود تلقين او شهادت ان لا اله الا الله بعد از اينكه از نماز فارغ شود بگويد:
اللهم انى اسئلك بكلماتك و معاقد عرشك و سكان سمواتك و ارضك و انبيائك و رسلك ان تستجيب لى فقد وهقنى من امرى عسرا فاسئلك ان تصلى على محمد و آله و ان تجعل من عسرى يسرا.
يافتن: به معنى ضلالت است و اين مطلب در حق ائمه نشايد مگر اينكه مراد تفرق حواس باشد از جهت عيال و ديون و اخوان.
يعنى: اى خداى من كيست كه داخل صبح شده است مر او را اعتماد يا اميدى باشد به غير تو پس به تحقيق كه من صبح نمودم و توئى اعتماد من و اميد من در كارها همه پس حكم كن براى من بهترين آنها از روى عاقبت يعنى: عواقب آنها خير باشد، و نجات ده مرا از گمراهان فتنه ها به رحمت تو اى مهربان ترين مهربانها و رحمت كند خدا بر آقاى ما محمد صلى الله عليه و آله پيغمبر خدا كه اختيار شده است و بر آل او كه پاكانند.
پس چيزى كه ملحق شده است در بعضى از نسخها از حضرت امام موسى كاظم عليه الصلوه و السلام روايت شده است كه آن بزرگوار از پدر خود روايت نمودند و آن حضرت از پدران خود روايت نمودند كه ايشان از حضرت ختمى ماب (ص) روايت كنند كه آن حضرت صلى الله عليه و آله فرمودند كه: نيست بنده ى كه بخواند دعاى حضرت حسين عليه السلام را مگر اينكه محشور شود با او و خواهد شفاعت او نمود نزد خدا در آخرت وهم و اندوه او زائل شود و اداء دين او شود و مسلط بر دشمن خود خواهد وهتك ستر او نشود در وقتيكه خروج روح او شود تلقين او شهادت ان لا اله الا الله بعد از اينكه از نماز فارغ شود بگويد:
اللهم انى اسئلك بكلماتك و معاقد عرشك و سكان سمواتك و ارضك و انبيائك و رسلك ان تستجيب لى فقد وهقنى من امرى عسرا فاسئلك ان تصلى على محمد و آله و ان تجعل من عسرى يسرا.
................................