• بخشی از دعای 49
تسويل: زينت دادن، يعنى خيالات بد زينت داد براى من خطاء را.
نهارا مى تواند مفعول استشهد باشد و مى تواند مفعول صيام باشد پس معنى عبارت چنين مى شود بنابر اول كه شاهد نمى گيرم بر روزه ى خود روزى را و بنابر ثانى شاهد نمى گيرم احدى را به روزه ى روز خود.
تهجد: از هجود به معنى ترك خواب در شب يعنى بيدارى شبى هم ندارم كه به او پناه ببرم.
تثنى: از ثناء سنت و طريقه و حكم فاعل تثنى سنه يعنى پناه نمى كند بر من سنتى به سبب زنده داشتن او احياء سنت نه اينكه به جا آوردن او باشد بلكه احياء سنت آن است كه او را شايع و فاش كند نزد مردم به عبارت اخرى امر مرده را زنده نمايد.
حاشى
بعضى كلمه ى استثناء دانسته اند به استثناء متصل و مستثنى منه سنت گمانم
آن است كه حاشا در مقام تنزيه خود است كه چنين دعوى نمايد.
انتهاك پرده دريدن.
اجتراح: كسب نمودن.
الاعراب: فروضك مى شود به جر خوانده شود و حاشا جار و منصوب هم بنا بر استثناء و حاشا ادات آن و مرفوع فاعل.
يعنى: مگر فرضهاى تو كه هر كه ضايع نمود آنها را هلاك است، و نيستم من كه وسيله جويم به سوى تو به فضيلت نافله با وجود بسيار چيزى كه غافل شدم از شرايط فرضهاى تو، و در گذشتم از مقامات حدود تو به سوى حرمتهائيكه مبالغه نمودم در دريدن آنها و گناهانى كه كردم آنها را، و بود عافيت تو مرا از رسوائى آن گناهان پرده.
يعنى: اين مقام كسى است كه خجالت مى كشد از براى خود از تو، و غضب بر نفس خود نمود يعنى از خود بدش آمد و راضى شد از تو پس آمد نزد تو.
.............................