مروى است كه كسى خدمت پيغمبر عرض نمود يا رسول الله والدين من رسيده اند به سن كباره و من مباشر امرشان هستم و متولى شده ام به آنچه كه ايشان متولى شده اند در حالت صغاره آيا وفاء حق آنها را نمودم؟ فرمودند نه، زيرا كه ايشان مباشر امر تو شدند دوست داشته اند كه تو زنده باشى و تو مباشر ايشانى دوست دارى مردن آنها را ديگرى عرض نمود خدمت آن حضرت از بد خلقى مادر خود فرمود: دو سال تو را شير داد بدخلق نبود عرض نمود: بد خلق است فرمود شبها كه بى خوابى مى كشيد بد خلق نبود عرض نمود عوض او را داده ام فرمود: ندادى عرض نمود: او را سوار بر دوش خود نموده ام، به مكه برده ام فرمود جزاى او را ندادى.
يعنى: مرا قدرت جزا دادن ايشان نيست جزا بده تو آنها را عوض نربيت من.
مروى است كه كسى خدمت پيغمبر عرض نمود يا رسول الله والدين من رسيده اند به سن كباره و من مباشر امرشان هستم و متولى شده ام به آنچه كه ايشان متولى شده اند در حالت صغاره آيا وفاء حق آنها را نمودم؟ فرمودند نه، زيرا كه ايشان مباشر امر تو شدند دوست داشته اند كه تو زنده باشى و تو مباشر ايشانى دوست دارى مردن آنها را ديگرى عرض نمود خدمت آن حضرت از بد خلقى مادر خود فرمود: دو سال تو را شير داد بدخلق نبود عرض نمود: بد خلق است فرمود شبها كه بى خوابى مى كشيد بد خلق نبود عرض نمود عوض او را داده ام فرمود: ندادى عرض نمود: او را سوار بر دوش خود نموده ام، به مكه برده ام فرمود جزاى او را ندادى.
تكرمه: مثل تبصره اكرام نمودن، حطه: محو نمودن.
يعنى: ثواب بده آنها را بر گرامى داشتن من و نگاه دار براى آنها آنچه نگاه داشتند از جانب من از بدى يا رسيده است آنها را از ناخوشى يا ضايع شده است پيش من حق آنها پس بگردان او را فرو ريختن گناهانشان و بلندى در درجاتشان و زيادتى در حسناتشان اى بدل كننده ى بديها به زيادتر از آنها از خوبيها.
.........................