و بوده است از دعاى آن بزرگوار عالى مقدار عليه السلام به خوب شدن عواقب عمده خوف از براى انسان در عاقبت امر است مى شود كه انسان بد و شقى باشد در ام الكتاب لكن طريقه و سلوك او طريقه و سلوك اشقياء باشد حتى آنكه تمام مردم گويند كه او از اشقيا است پس مى رسد او را سعادت و به سعادت مى ميرد و يا اينكه در ام الكتاب شقى است لكن طريقه و سلوك او طريقه و سلوك سعدا است حتى اينكه تمام مردم گويند كه سعيد است پس مى رسد او را شقاوت و به شقاوت مى ميرد، اين است در بسيارى از ادعيه ى ماثوره از نبى صلى الله عليه و آله و آل او به اين مضمون وارد است: اى خداى من اگر مرا نوشتى در لوح محفوظ تو از جمله ى اشقيا محو نما مرا از اشقيا و بنويس مرا از سعداء زيرا كه فرمودى كه محو مى نمايد خدا هر چه را كه مى خواهد و در نزد او است ام الكتاب، خلاصه بدبختى آخر كار و شقاوت آن دردى است كه او را دوا نيست چه خوب گويد بعضى از عرفا: همه از اول نالد عبدالله از آخر.
لازم است بر انسان كه لايزال تضرع و زارى به درگاه حضرت معبود كند
كه بدبخت و عاقبت بشر نشود.
بدانكه خواتم جمع خاتمه به معنى عاقبت است مثل فواطم و خاتمه صيغه ى اسم فاعل است و اضافه ى او به خير از قبيل اضافه ى صفت به موصوف است مثل سعيد كرز لكن صفت چنانكه اشاره شد مونث است و او نمى شود مگر اينكه موصوف مونث باشد و موصوف در مقام يا صيغه ى فعيل است يا افعل التفضيل است بنابر اول اگر به معنى مفعول باشد مذكر و مونث در او مساوى است و اگر به معنى ثانى باشد گاهى حذف تاء در مونث او شود مثل ان رحمه الله قريب من المحسنين و اما بناء بر دوم گويند كه اسم تفضيل تثنيه و جمع و مونث نشود و احتمال دارد كه خواتم جمع خاتم به معنى انتهاء باشد.
اى آن كسى كه خاطر آوردن او بزرگى و شرفست از براى خاطر آورندگان و در ذكر او فوائد در دنيا و آخرت مترتب است يكى از فوائد دنيوى او شفاى امراض، و ديگرى توانگرى است و ثروت، و سيم غلبه بر خصم است و چهارم عزيز بودن و محترم بودن، پنجم محبوب القلوب بودن ما بين الناس، و هكذا كه در تعداد از حيز تحرير بيرون است لكن در هر مطلبى به اسمى كه مناسب آن مطلب است و اما فوائد اخروى نجات يافتن از احوال و اخاويف قيامت در بعضى از روايات وارد است كه خداى عزوجل فرموده است: اى بنده ى من مرا خاطرآور در حال سعت و رخاء من تو را خاطر آورم در حال شدت و مسكنت و ضر.
..........................