ابتدا در توضيح دعاى مكارم الاخلاق و تعريف آن مى گوئيم كه امام چهارم عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق از خداوند تبارك و تعالى تقاضا مى كند تا در تمامى صفات و غرائز و عواطف وجودى او را بپروراند و به ثمر برساند تا در نهايت، يك شجره ى با ثمر و بارورى باشد، آنچنان كه خداوند در قرآن تعريف مى كند و مى فرمايد: اصلها ثابت و فرعها فى السماء. يعنى درختى كه به تمامى دلها و زمينها ريشه دوانيده از همه چيز تغذيه مى كند و بهره بردارى مى نمايد و ثمرات وجودى خود را در اختيار همه كس و همه چيز قرار مى دهد.
اين دعا را خود آن حضرت و يا ديگران با كلمه ى مكارم الاخلاق نامگذارى كرده اند. مكارم، جمع مكرمت، و مكرمت، آخرين مقام از صفت كرامت است. انسان در ارتباط با بندگان خدا، ابتدا با كلمه ى سخاء و سخى، و بعدا با كلمه ى جواد، و در انتها با كلمه ى كرم و كرامت شناخته مى شود. كرم و كرامت، مرحله ى كمال صفت جود و سخاوت مى باشد كه انسان در بهره رسانى و بهره دهى به بندگان خدا، رشد مى كند تا به مرحله ى كرامت برسد، از يك طرف مشمول كرم خدا شده است و از طرف ديگر، بندگان خدا را مشمول كرم خود مى گرداند.
مكارم، جمع مكرمت است، هر خلقى از اخلاقيات انسان، بذرى است كه در فطرت انسان كاشته شده، رشد مى كند و از مسير تربيت الهى به ثمر مى رسد و به شجره اى تبديل مى شود، ثمراتش آنقدر عظيم است كه كائنات را مى تواند به زير سايه ى خود قرار دهد و آنها را از ثمرات خود بهره مند كند هر يك از اين بذرها كه پايه ى خلقى از اخلاق نيك مى شود ابتدا چون بذر است كه در زمينه ى وجود انسان كاشته شده، پس از چندى، نهالى شده و در نهايت، شجره ى عظيم و بارورى كه ثمراتش را در اختيار بندگان خدا مى گذارد كه از آن ثمرات، تعبير به كرامت و مكرمت مى شود.
به همين مناسبت، در اين قسمت از دعاى خود از خداوند متعال خواهش مى كند كه اين بذرها و نهالهاى وجودى را آنچنان بپروراند و به ثمر رساند كه هر يك از آنها به كرم و كرامت شناخته شود. كرامت به آن صفتى مى گويند كه شخص كريم، بى نهايت در فيض رسانى و بهره رسانى شوق و ذوق پيدا مى كند و با حرص هر چه تمامتر سرعت دارد كه بركات وجودى خود را به بندگان خدا برساند و تمام شوق و شعف و لذت او در همان جا پيدا مى شود كه مشاهده مى كند انسانى را به ثمر رسانده و او را در خوشبختى و سعادت قرار داده است.
قيافه و چهره ى انسانهائى كه از بذل و بخشش شخص كريم شكفته مى شود آنچنان براى شخص كريم لذت بخش و نشاطآور است كه قابل تصور نيست. به همين دليل كه بزرگترين رقم لذت و آسايش خود را در بهره رسانى به ديگران مى داند، سعى مى كند كه هر چه بيشتر بهره برساند تا لذت و نشاط بيشترى پيدا كند. به همين مناسبت، امام چهارم عليه السلام در اين دعاى پر بركت و در آن ساعات و حالاتى كه با خداوند در ارتباط بوده است، بزرگترين رقم نعمت و لذت را از خدا خواسته كه همان اخلاق كريمه باشد.
دعاى مكارم الاخلاق، از نظر مضمون و محتوى در وضعى قرار گرفته كه اگر براى انسان مستجاب شود، يعنى انسان آن چنان شود كه در اين جملات از خدا مى خواهد، در انتهاى چنان شدنى كه مطابق خواستن است، انسان در وضعى قرار مى گيرد كه گمشده اى ندارد، يعنى بذل و بخشش خدا در ارتباط با اين انسان، بى نهايت مى شود و بذل و بخشش انسانى كه دعاهاى او مستجاب شده است، در ارتباط با مردم بى نهايت مى شود. انسانى كه در مسير اين خواهشها چنان شده است كه خواسته است، يك انسان عظيم و بى نهايت است كه مى توانيم بگوئيم برابر خدا، و مثل خدا، و در آن وضعى كه خدا خواسته است انسان را به كمال مطلق برساند و در مقام خلافت خود بنشاند و مخلوقات را به او واگذار نمايد شده است، و اين انسان در مقام خلافت الهى آنچنان مى تواند جهان و انسان را اداره كند كه خدا اداره مى كند.
حضرت در اين دعاى با بركت، از هر صفتى كاملترين آن را خواسته كه چون صفات انسان، كامل گردد فيض الهى نيز درباره ى او كامل مى گردد.
..........................