• بخشی از دعای 20
- عدل گستر باشید.
- خشم خود را فرو خورید.
- فتنهها و خصومت را خاموش
و اما معنى روان شدن شيطان در مجرى و دماء محل اختلاف شده است بعضى گفته اند : معنى او آن است كه او را قدرت است كه جارى مى شود در باطن انسان و ديگر گفته است كه: او وسوسه خود مى اندازد در سام لطيفه ى انسان و از آنجا مى رسد به قلب انسان، بعضى ديگر گفته اند كه: معنى او آن است كه از انسان مفارقت نكند مادامى كه زنده است مثل مفارقت ننمودن خون از انسان خلاصه معروف ما بين علما آن است كه شيطان را قدرتى است بر اينكه داخل مى شود در باطن انسانى از جهت لطافت او پس روان شود در عروق انسانى مثل روان شدن خون تا اينكه مى رساند خود را به قلب او و وسوسه نمايد.
غفلت ملتفت نبودن است به چيزى مى خواهد صورت آن محو شده باشد از او يا نه و نسيان ملتفت نبودن است با محو صورت غرض از اين عبارت آن است كه او هميشه در كمين و صدد انسان است كه او را وسوسه نمايد يعنى غافل نمى شود او اگر ما غفلت نموديم و فراموش نمى كند اگر ما فراموش
نموديم اين فقره دلالت دارد كه اگر ما غفلت از معصيت داشته باشيم شيطان غفلت ندارد كه وادارد ما را به معصيت.
ايمن مى كند ما را از عذاب و عقاب تو و مى ترساند ما را به غير از تو، اين دو فقره هر دو معلوم است زيرا كه انسان را مغرور نمايد و به او وسوسه كند و گويد خدا بزرگ است و در مخالفت عقاب ننمايد زيرا كه عقاب نمودن از براى حاجت، و تشفى است و او مبرا است از حاجت و تشفى و همچنين انسان را مى ترساند به غير او مثل اينكه مى ترساند از صدقه و خيرات و ترك تعظيم نمودن از براى ظالمان و فسقه و اتكال به غير از خداى عزوجل.
فاحشه: گناهى است كه در شرع و عرف هر دو مذموم باشد.
تشجيع: جرى نمودن.
ثبط: منع.
تثبيط: تقاعد در امر.
يعنى: اگر قصد نموديم ما گناه را دلير مى نمايد ما را بر آن و اگر قصد نمائيم به عمل نيكو بازمى دارد ما را از آن.
شهوه: اشتياق نفس به سوى چيزى ملائم او.
شبهه: اشتباه حق به باطل.
منانا: از تمنى و تمنيه به معنى آرزو دادن.
تعرض: آشكار نمودن.
يعنى: متعرض ما مى شود شيطان به خواهشهاى نفسانيه و بر پا مى كند براى ما شبهه اى ما را اگر وعده دهد ما را دروغ گويد ما را و اگر آرزو دهد ما را خلاف دهد ما را و اين فقره از قرآن نيز استفاده مى شود زيرا كه خداى عزوجل مى فرمايد از حال آن خبيث پر تلبيس: وعده مى دهم آنها را و آرزوى دهم، تمام وعده هاى او همه فريب و خدعه است.
ان شرطيه مقرون بلا نافيه است.
تقنا: از وقا به معنى نگهداشتن.
خبال: به فتح خاء به معنى فساد.
يعنى: اگر برنگردانى تو از ما دشمنى او را گمراه نمايد ما را و اگر حفظ نكنى تو ما را از فساد او مى لغزاند او ما را.
باء به كثره الدعاء سببيه است و يا استعانه. فاء فنصبح سببيه است بعد از فاء ان مقدر است.
يعنى: اى خداى من پس مغلوب نما بزرگوارى او را به بزرگوارى خود تا آنكه حبس نمائى او را از ما به سبب بسيارى دعا مر تو را پس داخل صبح شويم از دشمنى او محفوظان، در عصمت دو تفسير است يكى آنكه او ملكى است كه مانع انسان گردد از فجور و عالم شود به واسطه آن ملك از بدى گناهان و خوبى طاعات و ديگر آنكه او قوت و ملكه و ادراكى است كه ترك معاصى كند با قدرت بر فعل.
..................................
دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه چيزى غمگينش
از دعاهاى آن حضرت است هنگامى كه براى گناهان خود از خداوند گذشت مى
و از دعاى امام عليه السلام بود هنگامى كه آنچه از آن مى هراسيد، از او
در درود و تحيت و طلب رحمت از خدا بر پيروان رسل و بر اهل
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.