شرح: يعنى اى خداى من حاملين عرش تو جماعتى هستند كه سستى نمى كنند از تسبيح تو، و دلتنگ نمى شوند از تنزيه تو، و دست برنمى دارند از عبادت تو، و اختيار نمى كنند تقصير و اطاعت تو را بر اجتهاد در اطاعت تو، و غفلت نمى كنند از شغل از روى ميل به سوى تو.
تنبيه: عرش يكى از مخلوقات خداست از آن اعظم خلقى نيست تمام مخلوقات در عالم كون و فساد از مجردات و غير آن در ميان اوست.
در حديث زينب عطاره كه حضرت ختمى ماب صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: هفت آسمان و زمينها و كوهها و درياها، و حجابهاى نور و كرسى نزد او مثل حلقه ى است در بيابانى وسيع، روايت شده است از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم كه خلاق عالم خلق كرد ملكى را در تحت عرش وحى فرستاد به سوى او كه پرواز كند و طيران نمايد پس طيران نمود سى هزار سال، پس وحى فرستاد به سوى او كه طيران كند پس سى هزار سال ديگر پرواز نمود پس بار ديگر وحى فرستاد به سوى او كه پرواز كند پس سى هزار سال ديگر پرواز نمود پس بار ديگر وحى فرستاد به سوى او كه اگر پرواز كنى تا نفخ صور نخواهى رسيد به طرف ديگر پس ملك عرض كرد سبحان ربى الاعلى و بحمده روايت شد از حضرت سجاد كه او فرمود از براى خداوند ملكى است كه او را حزقائيل مى گويند و از براى او دوازده هزار پر است ما بين هر پرى تا پر ديگر پانصد سال راهست در قلب او خلجان كرد كه آيا فوق عرش چيزى هست يا نه خلاق عالم زياد نمود از براى او از پر دو مثل آنچه داشت كه سى و شش هزار شد كه ما بين هر پر تا پر ديگر پانصد سال راه بود پس وحى فرستاد به سوى او كه به پر پريد به مقدار بيست هزار سال و نرسيد به سر قائمه ى از قوائم عرش پس مضاعف كرد از براى او از پر و قوه و امر كردش كه پرواز كن پس طيران نمود به مقدار سى هزار سال و هم نرسيد پس وحى فرستاد به سوى او كه: اگر بپرى تا نفخ صور با قوه و قدرت و جناح تو نخواهى رسيد به ساقى از ساقهاى عرش، ملك عرض كرد كه سبحان ربى الاعلى و بحمده.
.......................