• بخشی از دعای 20
- عدل گستر باشید.
- خشم خود را فرو خورید.
- فتنهها و خصومت را خاموش
اين دعا كه از اعتراف و طلب توبه سخن به ميان آورده مطالب بسيار لازمى را بازگو كرده است
― در ابتداء عرض مى كند: بار خداوندا سه خصلت، مرا از درخواست از تو بازمى دارد و يك خصلت، به سوى آن فرامى خواند) (اللهم انه يحجبنى عن مسالتك خلال ثلاث، و تحدونى عليها خله واحده).
― و به دنبال آن توضيح مى دهد كه آن سه خصلت مانع از درخواست و يك خصلت دعوت كننده به آن چيست؟ مى گويد: عبارتند از: (فرمانى كه به من داده اى و من در آنجام آن كندى نموده ام) (يحجبنى امر امرت به، فابطات عنه).
― (و نهيى كه مرا از آن بازداشته اى ولى من در انجام آن سرعت گرفته ام (و نهى نهيتنى عنه، فاسرعت اليه).
― و نيز (نعمتى كه به من مرحمت فرموده اى و من در شكر و سپاس آن كوتاهى ورزيده ام) (و نعمه انعمت بها على، فقصرت فى شكرها).
― اما (خصلتى كه وادار مى كند آنچه را مى خواهم از تو طلب كنم همان تفضل و لطف تو است نسبت به كسى كه به تو روى آورده و با حسن ظن بر تو وارد شده است) (و يحدونى على مسالتك، تفضلك على من اقبل بوجهه اليك، و وفد بحسن ظنه اليك).
― و دليل آن را چنين بيان مى كند: (اين به خاطر آن است كه همه ى احسانهايت تفضل و تمام نعمتهايت ابتدائى (و بدون مقدمه و استحقاق) است) (اذ جميع احسانك تفضل، و اذ كل نعمك ابتداء).
― پس از اين مقدمه خواسته هاى خود را بدين گونه عرضه مى دارد: (اكنون اين منم اى خداى من كه بر در خانه ى عزتت ايستاده ام، درست همانند ايستادن كسى كه تسليم محض است، كاملا رام و در اختيار، از تو- با شرمندگى تمام- خواهانم همانند سائلى كه عيالمند است و بسيار محتاج) (فها اناذا يا الهى، واقف بباب عزك، وقوف المستسلم الذليل، و سائلك على الحياء منى سوال البائس المعيل).
― و چنين ادامه مى دهد: (اقرار و اعتراف مى كنم كه من به هنگام احسانت در حقيقت تسليم كامل تو نشده ام مگر اينكه به تمام معنا از عصيانت جدا گردم (و تا حال چنين نكرده ام) همچنين اعتراف مى كنم كه در هيچ حالى از حالات از انعام و لطف تو بى بهره نبوده ام)
― (مقر لك بانى لم استسلم وقت احسانك الا بالاقلاع عن عصيانك، و لم اخل فى الحالات كلها من امتنانك).
― حال كه چنين است (اى خداى من! مى خواهم بدانم آيا اقرارم در پيشگاه تو به بديهائى كه كسب كرده ام به من نفعى مى بخشد؟) (فهل ينفعنى يا الهى! اقرارى عندك بسوء ما اكتسبت؟).
― (و آيا اعتراف من نسبت به اعمال زشتى كه مرتكب شده ام مرا نجات مى دهد؟ يا اينكه همين جايگاهم نيز موجب خشم تو گرديده؟ و يا كيفر تو به هنگام دعايم همراهم خواهد بود؟) (و هل ينجينى منك اعترافى لك بقبيح ما ارتكبت؟ ام اوجبت لى فى مقامى هذا سخطك؟ ام لزمنى فى وقت دعائى مقتك؟).
― همانطور كه در فراز پيش گذشت سخن بر سر اين بود كه آيا اقرار و اعتراف به گناه سود و منفعتى دارد يا موجب خشم و غضب خداوند مى گردد.
― امام در فراز دوم اين معنى را چنين ادامه مى دهد عرض مى كند: (خداوندا تو از هر عيب و نقصى منزهى من هيچگاه از درگاه تو مايوس نمى شوم چرا كه باب توبه و بازگشت به سوى خود را به رويم گشوده اى) (سبحانك لا ايئس منك و قد فتحت لى باب التوبه اليك). (بلكه من همانند بنده ى ذليلى سخن مى گويم كه به خود ستم نموده، احترام مالك خود را سبك داشته، گناهانش بزرگ و عظيم، و ايام زندگيش رو به زوال است) (بل اقول مقال العبد الذليل الظالم لنفسه المستخف بحرمه ربه، الذى عظمت ذنوبه فجلت، و ادبرت ايامه فولت).
― آرى همانند بنده اى سخن مى گويم كه به اينجا رسيده مى بيند: (مدت عمل منقضى شده ايام عمر به پايان رسيده، يقين كرده كه از عذاب تو برايش هيچ پناهى نيست و از كيفر تو گريزى نتواند داشت) (حتى اذا راى مده العمل قد انقضت، و غايه العمر قد انتهت، و ايقن انه لا محيص له منك، و لا مهرب له عنك).
― چون چنين يافته و به اين حقايق رسيده است: (با انابه و بازگشت، به ملاقات تو آمده. خالصانه در پيشگاهت توبه كرده است با قلبى پاك و طاهر در برابرت ايستاده، سپس با صدائى آهسته و حزين تو را مى خواند، از شدت فروتنى در برابر تو خم و سرافكنده و دو تا شده است (تلقاك بالانابه، و اخلص لك التوبه، فقام اليك بقلب طاهر نقى ثم دعاك بصوت حائل خفى، را فراگرفته، تو را به يا ارحم الراحمين (اى مهربانترين مهربانان) و به اى كسى كه نسبت به طالبان رحمت از همه رحيم تر است، مى خواند) (قد ارعشت خشيته رجليه، و غرقت دموعه خديه، يدعوك بيا ارحم الراحمين، و يا ارحم من انتابه المسترحمون).
― پس از آن سخنان و گفته هاى آن بنده ى ذليل را چنين ادامه مى دهد: (و اى كسى كه نسبت به استغفاركنندگانى كه گرداگرد او مى گردند از همه عطوفتر است، اى كسى كه عفو و گذشتش از انتقامش بيشتر، رضايت و خشنوديش از خشم و غضبش فزونتر با حسن تجاوز بر مخلوقش منت نهاده، و پذيرش توبه را عادت آنها قرار داده است) (و يا اعطف من اطاف به المستغفرون، و يا من عفوه اكثر من نقمته، و يا من رضاه اوفر من سخطه، و يا من تحمد الى خلقه بحسن التجاوز، و يا من عود عباده قبول الانابه).
― و ادامه مى دهد: (اى كسى كه به وسيله ى توبه، بندگان فاسد را اصلاح كرده، با عمل كم از آنان خشنود شده و عمل قليل و كمشان را با پاداش زياد كفايت نموده، و اجابت دعايشان را تضمين كرده و با تفضل خود، جز او پاداش نيك را براى آنها متعهد شده است، (و يا من استصلح فاسدهم بالتوبه، و يا من رضى من فعلهم باليسير، و يا من كافى قليلهم بالكثير، و يا من ضمن لهم اجابه الدعاء، و يا من وعدهم على نفسه بتفضله حسن الجزاء).
― پس از بازگو كردن حالات و سخنان آن بنده ى ذليل درخواستهاى خود را اينگونه عرضه مى دارد: ((بار خدايا) من گناهكارتر از كسى نيستم كه عصيانت كرده و تو او را آمرزيده اى) (ما انا باعصى من عصاك فغفرت له).
― (و من نكوهيده تر از آن نيستم كه عذر خود را به درگاهت آورده و تو پذيرفته اى) (و ما انا بالوم من اعتذر اليك فقبلت منه).
― (و ظالم تر از آن نيستم كه به سوى تو بازگشته و تو نيز به سوى او بازگشته اى) (و ما انا باظلم من تاب اليك فعدت عليه).
― حال كه چنين است: (من در همين جا كه ايستاده ام توبه مى كنم و به سوى تو بازمى گردم، توبه ى كسى كه كاملا پشيمان است نسبت به خلافهائى كه مرتكب شده، ترسان از گناهانى كه بر او جمع گشته و نسبت به ورطه اى كه در آن واقع شده، خالصانه شرمگين است) (اتوب اليك فى مقامى هذا توبه نادم على ما فرط منه، مشفق مما اجتمع عليه خالص الحياء مما وقع فيه).
― آرى به پيشگاهت توبه مى كنم (با آگاهى به اينكه عفو از گناه بزرگ، در پيشگاه تو، بر تو عظيم نمى نمايد و گذشت از معصيت سنگين، تو را به سختى و مشكلات نمى افكند و تحمل و چشم پوشى از جنايات آشكار، بر تو گران نمى آيد) (عالم بان العفو عن الذنب العظيم لايتعاظمك، و ان التجاوز عن الاثم الجليل لايستصعبك، و ان احتمال الجنايات الفاحشه لا يتكادك).
― آگاه به اينكه: (محبوبترين بندگان در پيشگاهت، كسى است كه در برابر تو استكبار نورزد از اصرار بر گناه دورى گزيند و ملازم استغفار باشد) (و ان احب عبادك اليك من ترك الاستكبار عليك، و جانب الاصرار، و لزم الاستغفار).
― و نتيجه را در مورد خود چنين اعلام مى كند: (من در پيشگاهت بيزارى مى جويم از اينكه استكبار به خرج دهم، و به تو پناه مى برم از اينكه در گناه اصرار ورزم، و از پيشگاه تو نسبت به آنچه كوتاهى كرده ام طلب مغفرت مى كنم، و در مورد آنچه ناتوان بوده ام از تو كمك مى جويم) (و انا ابرا اليك من ان استكبر، و اعوذ بك من ان اصر، و استغفرك لما قصرت فيه، و استعين بك على ما عجزت عنه).
― در آخرين فراز مجموعه ى خواسته هاى خود را ضمن چند جمله از خداوند طلب مى كند نخست مى گويد: (بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و آنچه را كه واجب كرده اى بر من ببخشاى، و مرا از آنچه مستوجب آنم معاف دار، و نسبت به آنچه كه بدكاران و گناهكاران از آن در هراسند پناه ده) (اللهم صل على محمد و آله وهب لى ما يجب على لك، و عافنى مما استوجبه منك و اجرنى مما يخافه اهل الاساءه).
― و به دنبال آن دليل خواسته هايش را چنين بيان مى كند: (اينها را از تو بدان جهت مى خواهم) كه تو سراسر عفو و بخششى، اميد آمرزش، و معروف به گذشتى) (فانك ملى ء بالعفو، مرجو للمغفره معروف بالتجاوز).
― و مى افزايد: (براى حوائجم جز خودت نمى خواهم و براى گناهم جز تو آمرزنده اى نمى شناسم، حاشا كه جز تو كسى بتواند اين خواسته ها را برآورد و بر خودم از هيچ كس جز تو خوفى راه نمى دهم) (ليس لحاجتى مطلب سواك، و لا لذنبى غافر غيرك، حاشاك، و لا اخاف على نفسى الا اياك).
― (چرا كه تو اهل تقوى و اهل مغفرتى، بر محمد و آل محمد درود فرست، حاجتم را برآور، خواسته ام را روا فرما گناهم را بيامرز و ترسم را ايمنى بخش) (انك اهل التقوى و اهل المغفره، صل على محمد و آل محمد، و اقض حاجتى و انجح طلبتى، و اغفر ذنبى، و آمن خوف نفسى).
― (كه تو بر هر كار قادرى و اين (روا ساختن حاجتها و بخشش گناهان...) بر تو آسان است، آمين يا رب العالمين) (انك على كل شى ء قدير، و ذلك عليك يسير، آمين رب العالمين).
.....................................
دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه چيزى غمگينش
از دعاهاى آن حضرت است در عذرخواهى از مظالم بندگان و كوتاهى كردن
و از دعاى امام عليه السلام بود، هنگامى كه به او ستم مى شد يا از
هنگامى كه امرى از امور عالم سبب حزن و اندوه خاطر مباركش مى گشت
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.